مقاله علمی
بازاریابی و فروش بیمه
آمنه خدیور؛ آیگین قربانی؛ لیلی نیاکان
چکیده
پیشینه و اهداف: بازاریابی زیستمحیطی یا سبز یک مسئلۀ درحالتوسعه بوده و صنعت بیمه بهعنوان یک صنعت فعال در زندگی اجتماعی انسان در سالهای اخیر تحت تأثیر این نوع بازاریابی است. بر این اساس، در این پژوهش سعی شده است معیارهای اصلی ارزیابی بازاریابی سبز بهطور کلی شناسایی شده تا مدلی برای ارزیابی بازاریابی سبز ارائه شود.روششناسی: ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بازاریابی زیستمحیطی یا سبز یک مسئلۀ درحالتوسعه بوده و صنعت بیمه بهعنوان یک صنعت فعال در زندگی اجتماعی انسان در سالهای اخیر تحت تأثیر این نوع بازاریابی است. بر این اساس، در این پژوهش سعی شده است معیارهای اصلی ارزیابی بازاریابی سبز بهطور کلی شناسایی شده تا مدلی برای ارزیابی بازاریابی سبز ارائه شود.روششناسی: در این راستا ابتدا با بررسی تحقیقات انجامشده، معیارهای اصلی شناسایی و توسط خبرگان صنعت بیمه تأیید شدهاند. سپس چارچوبی از 24 زیرمعیار که در 10 معیار تقسیم شدهاند بهدست آمده و در مرحلۀ بعد پرسشنامهای بین خبرگان بازاریابی و بیمه جهت بهدست آمدن ارتباطات درونی بین معیارها و وزن نهایی هر معیار توزیع گردید. نتایج بهدستآمده با استفاده از تکنیک تحلیل دیمتل فازی و تحلیل سلسلهمراتبی تحلیل شده و مدل نهایی برای ارزیابی بازاریابی سبز برای صنعت بیمه ارائه شده است.یافتهها: با توجه به نتایج، در بین علتها معیار هدف و مأموریت بیشترین اثر را بر کل معیارها دارد. یعنی این معیار، بیشترین نقش محرک را داشته و با بهینهسازی آنها میتوان بهینه شدن عوامل دیگر را انتظار داشت. همچنین عامل فروش سبز بهشدت تحت تاثیر عوامل دیگر بوده و با بهینهسازی عوامل دیگر بهینه میشود. بهعلاوه، معیارهای هدف و مأموریت با وزن موثر23/0 بیشترین اهمیت و معیار طراحی سبز با وزن مؤثر024/0 کمترین اهمیت را داشتندنتیجهگیری: صنعت بیمۀ ایران بیشترین نمره را در معیارهای قیمت منصفانه و معقولانۀ محصولات و ارائۀ ارزش افزوده به مشتری در برابر هزینۀ پرداختی و کمترین نمره را در معیارهای تشکیل سمینارهایی برای آگاهی سازمانهای طرف قرارداد از مسائل محیطی و کسب گواهینامههای زیستمحیطی کسب کرده است. با استفاده از نظر مدیران شرکتهای بیمه، بازاریابی سبز صنعت بیمۀ ایران حسابرسی شده است و دریافتیم که نمرۀ بازاریابی سبز صنعت بیمۀ ایران 7/2 است و کمتر از متوسط در مقیاس 1 تا 5 یعنی مقدار3 قرار دارد. در انتها پیشنهاداتی در دو بخش برای همۀ صنایع و سپس یک بخش اختصاصی برای صنعت بیمه بهمنظور بهبود این معیارها مطرح شده است.
مقاله علمی
بازاریابی و فروش بیمه
مریم ربیعی؛ کامبیز شاهرودی؛ ابراهیم چیرانی؛ محمود شبگو منصف
چکیده
پیشینه و اهداف: با توجه به تحولات بهوجود آمده در عرصۀ فناوری دیجیتال و توسعۀ رسانههای اجتماعی، صلاحیتها و قابلیتهای بازاریابها بهمنظور استفادۀ بهینه از این ابزارها و همگامی با این تحولات در صنعت بیمه مبهم و نامشخص است. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائۀ مدلی برای صلاحیتهای متخصصین بازاریابی در صنعت بیمۀ کشور ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: با توجه به تحولات بهوجود آمده در عرصۀ فناوری دیجیتال و توسعۀ رسانههای اجتماعی، صلاحیتها و قابلیتهای بازاریابها بهمنظور استفادۀ بهینه از این ابزارها و همگامی با این تحولات در صنعت بیمه مبهم و نامشخص است. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر، ارائۀ مدلی برای صلاحیتهای متخصصین بازاریابی در صنعت بیمۀ کشور است.روششناسی: از آنجا که این پژوهش با تکیه بر دادههای کیفی جمعآوری شده و به دنبال آن است تا چارچوب قابلقبولی پیرامون صلاحیتهای متخصصین بازاریابی در صنعت بیمه ارائه و در نتیجه شکاف فعلی را در ادبیات بازاریابی بیمه پر کند، از نظر هدف تحقیقی از نوع توسعهای محسوب میشود. روش اجرای این پژوهش نظریة دادهبنیاد با استفاده از رهیافت نظاممند است. با توجه به اهداف تحقیق، جامعۀ آماری پژوهش را مدیران و بازاریابان فعال در شرکتهای مختلف بیمۀ کشور تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند. با این نگرش، انتخاب خبرگان با توجه به دو معیار: داشتن حداقل پنج سال سابقۀ کاری در بخشهای مرتبط با صنعت بیمه و برخورداری از تحصیلات کارشناسیارشد به بالا (رشتههای مدیریت بازرگانی و بیمه) انجام پذیرفت. مصاحبههای نیمهساختاریافته با طرح شش سؤال کلی تا تحقق اشباع نظری در مصاحبۀ نهم به دو صورت حضوری و تلفنی ادامه یافت.یافتهها: در این پژوهش از رهیافت نظاممند دادهبنیاد استفاده شده است. در رویکرد نظاممند، نظریهپردازی در سه گام اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذای انتخابی انجام میشود. به این ترتیب، برای شناسایی عوامل تشکیلدهندۀ مدل صلاحیتهای متخصصین بازاریابی در صنعت بیمه، تحلیل دادهها در مرحلۀ کدگذاری باز منجر به استخراج 77 کد باز اولیه، 17 مقولۀ فرعی و در نهایت 7 مقولۀ اصلی شد. در مرحلۀ کدگذاری محوری، 7 مقولۀ اصلی در قالب پدیدهمحوری (صلاحیت عمومی و تخصصی)؛ شرایط علّی (قابلیتهای فردی)؛ راهبردها (توسعۀ قابلیتهای بازاریابهای بیمه)؛ شرایط مداخلهگر (عوامل محیطی)؛ شرایط زمینهای یا بسترها (سیاستهای شرکت بیمهگر)؛ و پیامدها (توسعۀ صنعت بیمه) شناسایی و مدل پارادایمی ترسیم شد. سرانجام، در کدگذاری انتخابی، به پالایش یافتههای قبلی پرداخته شد و با طی این فرایند، چارچوب نظری پدیدار شد. مطابق مدل، صلاحیت عمومی و تخصصی بازاریابان صنعت بیمۀ کشور تحتتأثیر عوامل مربوط به قابلیتهای فردی قرار دارد. علاوه بر این، توسعۀ قابلیتهای بازاریابهای بیمه با هدف تقویت صلاحیتهای آنان، تحتتأثیر عوامل محیطی و سیاستهای شرکت بیمهگر قرار دارد. درنهایت، توسعۀ قابلیتهای بازاریابهای بیمه، گسترش صنعت بیمۀ کشور را به دنبال خواهد داشت.نتیجهگیری: این پژوهش، به کمبودها و خلأهای قبلی پیرامون مطالعات مربوط به صلاحیتهای بازاریابان بیمه با بررسی عوامل مختلف و با تأکید بر تحولات محیط کسبوکار پاسخ میدهد. بر این اساس، تقویت و پرورش همۀ ابعاد و مؤلفههای مدل از طریق برنامهریزی و بهکارگیری آن در جذب و پرورش بازاریابان بیمه، ارزیابی صلاحیتهای آنان و ایجاد بانک اطلاعات از بازاریابان صاحب صلاحیت میتواند جهت تحقق تحول و توسعۀ صنعت بیمه در کشور تسهیلکننده باشد.
مقاله علمی
فناوریهای نوین بیمهای
اکبر هوشیار؛ علیرضا روستا؛ فرزاد آسایش؛ محمود غلامی
چکیده
هدف : در دنیای امروز که فناوری با سرعت بسیار زیاد در حال رشد و همراه با ظهور نوآوری است، صنعت بیمه نیز از این قاعده مستثنی نیست و همسو با فناوریهای دنیا گام برمیدارد. ازاینرو، پژوهش حاضر به بررسی پیشآیندها و پسآیندهای ارزشآفرینی در صنعت خدمات بیمهای با تمرکز بر فناوری زنجیرۀ بلوکی (رویکرد پژوهشی آمیخته) میپردازد.روششناسی: ...
بیشتر
هدف : در دنیای امروز که فناوری با سرعت بسیار زیاد در حال رشد و همراه با ظهور نوآوری است، صنعت بیمه نیز از این قاعده مستثنی نیست و همسو با فناوریهای دنیا گام برمیدارد. ازاینرو، پژوهش حاضر به بررسی پیشآیندها و پسآیندهای ارزشآفرینی در صنعت خدمات بیمهای با تمرکز بر فناوری زنجیرۀ بلوکی (رویکرد پژوهشی آمیخته) میپردازد.روششناسی: این پژوهش بهلحاظ هدف، کاربردی و مبتنی بر روششناسی آمیخته با رویکرد توصیفی- اکتشافی است. جامعۀ آماری مرحلۀ کیفی، در بخش متون تحقیق، مقالات علمی در بازۀ 2015 تا 2022 مرتبط با موضوع، مستخرج از جستجوی پیشرفتۀ سایت گوگل و ساینس دایرکت و در بخش مصاحبۀ نیمهساختاریافته، خبرگان 6 شرکت بیمۀ خصوصی منتخب شامل آسیا ، دانا ، پاسارگاد ، کوثر ، پارسیان و سامان و 2 بیمۀ دولتی (ایران و بیمۀ مرکزی) را شامل می شود که نمونۀ آماری در بخش کیفی با رویکرد هدفمند (قضاوتی) به تعداد 14 نفر به حد اشباع رسید. جامعۀ آماری در بخش کمی پژوهش، مشتمل بر130 نفر از مدیران آشنا به فناوریهای بیمهای سطوح مختلف 8 بیمۀ موصوف بودند. نمونۀ آماری بهدستآمده بر اساس روش نمونهگیری تصادفی طبقهای با انتساب متناسب، 96 نفر بوده است. در بخش کیفی، روش گردآوری اطلاعات، میدانی و کتابخانهای (روش مصاحبه و مطالعۀ متون)، ابزار جمعآوری دادهها شامل راهنمای مصاحبه یا کارت مصاحبه و فیش میباشد. در مرحلۀ کمی روش جمعآوری اطلاعات میدانی و ابزار گردآوری، پرسشنامۀ 82 سؤالی محققساخته بود که روایی از طریق تحلیل عاملی تأییدی و پایایی از طریق آلفای کرونباخ به تأیید رسیده است. تجزیهوتحلیل دادههای کیفی با استفاده از روش تحلیل دادهبنیاد ضمن بهرهبرداری از نرم افزار مکس کیودا 18 و تجزیهوتحلیل دادههای کمی به روش تحلیل عامل تأییدی در نرم افزارSMART PLS انجام شده است. همچنین با استفاده از رویکرد دیمتل، به بررسی تأثیرپذیری، تأثیرگذاری و تعاملپذیری عوامل مقولات اصلی نسبت به هم (از هر مقوله 2 عامل و درمجموع 12عامل) پرداخته شد.یافتهها: درمجموع 495 کد از 57 مقاله و 153 کد از14 مصاحبه در قالب 32 مقولۀ اصلی و 57 مقولۀ فرعی استخراج گردید. یافتههای کمی حاکی از تأیید کلیۀ فرضیات مدل پیشنهادی بود. نتایج تحلیل دیمتل نیز نشان داد بیشترین تعاملپذیری مربوط به ارتباطات هوشمند، کمترین تعاملپذیری مربوط به رهبری تحولی دیجیتال، بالاترین تأثیرگذاری مربوط به متغیر اتوماسیون رباتیک فرایندها و بیشترین تأثیرپذیری مربوط به مدیریت ریسک و خسارات بیمهای بوده است.نتیجهگیری: نتایج کلی نشان داد پدیدۀ توسعۀ استراتژیهای ارزشآفرینی از مجرای فناوریهای نوین چون زنجیرۀ بلوکی منجر به برتری رقابتی و تحول دیجیتال در صنعت بیمه میگردد و توسعۀ زیرساختها و فضای ارزشآفرینی دیجیتال در صنعت بیمه از کانال این فناوری، فوقالعاده حیاتی و حساس میباشد.
مقاله علمی
حقوق بیمه
حمید افکار؛ عبدالله خدابخشی
چکیده
پیشینه و اهداف: تمایزهای بنیادین خصیصههای نظام کیفری از مدنی باعث گردیده تا مرزهای مشخصی بین حقوق کیفری و مدنی شکل گیرد؛ لیکن استقلال این دو شاخۀ حقوقی در همۀ زمینهها مطلق نیست. دعاوی کیفری جبران خسارت که در سایهسار نظام بیمه شکل میگیرد، خود را از انحصار قواعد کیفری رهانیده و تمایل به ارتباط با دعاوی مدنی جبران خسارت را حفظ نموده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تمایزهای بنیادین خصیصههای نظام کیفری از مدنی باعث گردیده تا مرزهای مشخصی بین حقوق کیفری و مدنی شکل گیرد؛ لیکن استقلال این دو شاخۀ حقوقی در همۀ زمینهها مطلق نیست. دعاوی کیفری جبران خسارت که در سایهسار نظام بیمه شکل میگیرد، خود را از انحصار قواعد کیفری رهانیده و تمایل به ارتباط با دعاوی مدنی جبران خسارت را حفظ نموده است. شناسایی این پیوند مستلزم واکاوی هدف، ماهیت و رویکرد تقنینی و قضایی نسبت به این دعاوی است که در این پژوهش به آن پرداخته میشود. روششناسی: روش مورد استفاده در این پژوهش شیوۀ توصیفی – تحلیلی است و تصمیمات موجود در رویۀ قضایی نیز بهعنوان مستندات مطالعه، مورد استفاده قرار خواهد گرفت.یافتهها: نظام کیفری با تنبیه و بازپروری جایگاه اصلی خود را تثبیت نموده، ولی اندیشۀ جبران خسارت زیربنای اصلی نظام مدنی را شکل داده است. تمایز در اهداف این دو نظام باعث گردیده تا ماهیت و قواعد مخصوصی، دعاوی کیفری و مدنی را احاطه کند و اندیشۀ دادرس هر حوزه برای استنباط مسئولیت را تحت تأثیر قرار دهد؛ لیکن پذیرش استقلال مطلق دعاوی مدنی و کیفری جبران خسارت در نظام بیمهای باعث از هم گسیختن نظم قواعد عمومی مسئولیت در این حوزه از جبران خسارت میشود. در کنار قابلیت استخراج هدف و ماهیت واحد از هر دو نوع دعوا، یافتن آثار و احکام واحد برای شناسایی مسئولیت بیمهگر در دعوای مدنی و کیفری خلاف قاعده نیست. منابع دادرسی و ضمانت اجرای هر دو حوزه نیز مبتنی بر نظام واحدی است که نظریۀ اصلی آن را جبران سریع و کامل خسارت در یک دادرسی شکل میدهد.نتیجهگیری: نظام کیفری با تنبیه و بازپروری جایگاه اصلی خود را تثبیت نموده، ولی اندیشۀ جبران خسارت زیربنای اصلی نظام مدنی را شکل داده است. تمایز در اهداف این دو نظام باعث گردیده تا ماهیت و قواعد مخصوصی، دعاوی کیفری و مدنی را احاطه کند و اندیشۀ دادرس هر حوزه برای استنباط مسئولیت را تحت تأثیر قرار دهد؛ لیکن پذیرش استقلال مطلق دعاوی مدنی و کیفری جبران خسارت در نظام بیمهای باعث از هم گسیختن نظم قواعد عمومی مسئولیت در این حوزه از جبران خسارت میشود. در کنار قابلیت استخراج هدف و ماهیت واحد از هر دو نوع دعوا، یافتن آثار و احکام واحد برای شناسایی مسئولیت بیمهگر در دعوای مدنی و کیفری خلاف قاعده نیست. منابع دادرسی و ضمانت اجرای هر دو حوزه نیز مبتنی بر نظام واحدی است که نظریۀ اصلی آن را جبران سریع و کامل خسارت در یک دادرسی شکل میدهد.
مقاله علمی
قیمتگذاری محصولات بیمهای
محبوبه اعلائی
چکیده
پیشینه و اهداف: در این مقاله، علاوه بر معرفی محصول مستمری افزایشیافته، پرداختهای این محصول برای بیمهشدگان دارای سرطانهای مختلف با در نظر گرفتن تعدیلی برای احتمالات مرگومیر و بقا، جهت استفاده در صنعت بیمۀ کشور محاسبه شده است.روششناسی: در این مطالعه، میزان پرداختی بیمۀ مستمری افزایشیافته برای بیمهشدگان دارای سرطانهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در این مقاله، علاوه بر معرفی محصول مستمری افزایشیافته، پرداختهای این محصول برای بیمهشدگان دارای سرطانهای مختلف با در نظر گرفتن تعدیلی برای احتمالات مرگومیر و بقا، جهت استفاده در صنعت بیمۀ کشور محاسبه شده است.روششناسی: در این مطالعه، میزان پرداختی بیمۀ مستمری افزایشیافته برای بیمهشدگان دارای سرطانهای مختلف برای یک حق بیمۀ خالص یکجا با استفاده از دو رویکرد مختلف تعدیل احتمالات مرگومیر محاسبه شده است و روش تحقیق از نوع کمی است. همچنین از دادههای انجمن سرطان آمریکا، نرخ سود فنی اعلامشده در مکمل آییننامۀ شمارۀ 68 شورای عالی بیمه و جدول عمر ایران برای انجام محاسبات استفاده شده است.یافتهها: در این مقاله، تأثیر تعدیل احتمالات مرگومیر با استفاده از دو رویکرد مختلف «ضریب تعدیل» و «نرخگذاری مبتنی بر سن» بر میزان پرداختی مستمری برای بیمهشدگان با سنین مختلف بررسی شد. انتظار میرود با زیادشدن ضریب تعدیل که به معنی افزایش مشکلات سلامتی بیمهشده است، امید زندگی کاهش و میزان پرداختی مستمری افزایش یابد که یافتههای مقاله نیز مؤید این مسئله است. علاوه بر این، امید زندگی تعدیلشده با استفاده از ضریب تعدیل و میزان پرداختی مستمری افزایشیافته برای بیمهشدگان 65 ساله مبتلا به سرطانهای مختلف پستان، رودۀ بزرگ، ریه و پوست بر اساس نرخ بقای نسبی 5 ساله محاسبه و با میزان پرداختی مستمری برای بیمهشدگان با وضعیت سلامتی استاندارد مقایسه شد. بر اساس یافتههای مقاله، سرطان موضعی پوست و سرطان موضعی پستان با احتمال بقای 5 ساله 99 درصد دارای کمترین افزایش پرداختی مستمری به میزان 13/2 درصد و سرطان منتشر ریه و سرطان منتشر رودۀ بزرگ با احتمال بقای به ترتیب 8 و 15 درصد دارای بیشترین افزایش پرداختی مستمری به میزان 57/413 و 47/309 درصد نسبت به پرداختی مستمری استاندارد بوده است. علاوه بر این، با استفاده از نرخ بقای 5 سالۀ فازی برای این رویکرد، بازهای برای تمام حالتهای ممکن برای پرداختی مستمری مشخص شد. پرداختی فازی مستمری برای بیمهشدگان دارای سرطان موضعی پوست و سرطان موضعی پستان، بازه ]88/167,04/161[ بهدست آمد که پرداختی رویکرد نرخگذاری مبتنی بر سن، با مقدار 34/167 نیز در این بازه قرار گرفته است. قابل ذکر است که بهطور کلی، پرداختی رویکرد «نرخگذاری مبتنی بر سن» نسبت به رویکرد «ضریب تعدیل» بیشتر است.نتیجهگیری: در محاسبۀ پرداختیهای مستمری، بهصورت پیشفرض سلامت بیمهشده در وضعیت استاندارد در نظر گرفته میشود. در صورتی که فرد دارای وضعیت سلامتی خاصی باشد، مثلاً به بیماری سرطان مبتلا باشد، احتمالات مرگومیر و بقا و همچنین امید زندگی متفاوتی نسبت به حالت استاندارد خواهد داشت. به این منظور تعدیلی برای احتمالات مرگومیر در نظر گرفته میشود که پرداختی مستمری نیز بر اساس آن تعدیل خواهد شد. در این مقاله میزان افزایش پرداختی مستمری برای بیمهشدگان مبتلا به انواع سرطان بر اساس دو رویکرد مختلف تعدیل احتمالات مرگومیر بررسی، مقایسه و تحلیل شد.
مقاله علمی
سازماندهی صنعتی بازارهای بیمه
امین کهیاری حقیقت؛ سید احمد محمدی حسینی
چکیده
پیشینه و اهداف: در محیط پررقابت و پرریسک صنعت بیمه، شرکتها نیاز دارند تا برای اتخاذ تصمیمهای مناسب به گردآوری اطلاعات و دانش مبادرت ورزند و این اطلاعات را در تصمیمهای خود بهکار گیرند. تصمیمهایی که تأثیرات زیادی بر ساختار، فرایندها و اعضای سازمان دارند و بهطور اساسی بر پیشبینی بقای سازمانها، سوددهی و ماهیت آنها اثر میگذارند. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: در محیط پررقابت و پرریسک صنعت بیمه، شرکتها نیاز دارند تا برای اتخاذ تصمیمهای مناسب به گردآوری اطلاعات و دانش مبادرت ورزند و این اطلاعات را در تصمیمهای خود بهکار گیرند. تصمیمهایی که تأثیرات زیادی بر ساختار، فرایندها و اعضای سازمان دارند و بهطور اساسی بر پیشبینی بقای سازمانها، سوددهی و ماهیت آنها اثر میگذارند. دسترسی به اطلاعات صحیح، تأثیرگذار و بهروز در فضای شدیداً رقابتی کسبوکار امروز، یکی از ابزارهای قدرت هر شرکتی برای تصمیمگیری و اتخاذ راهبردهای رقابتی آن است؛ بنابراین، استقرار کارآمد نظامهای هوشمندی کسبوکار در صنعت بیمۀ کشور حیاتی بهنظر میرسد. در این بین عدم استقرار یا استقرا ناکارآمد نظام هوشمندی، بسیاری از شرکتها را با چالشهایی مواجه کرده است، موضوعی که رقابتپذیری این شرکتها را کاهش داده است و نیاز به بررسی بیشتری دارد. هدف پژوهش حاضر، مفهومپردازی هوشمندی کسبوکارها با رویکرد راهبردی و ارائۀ الگوی سنجش هوشمندی کسبوکار در صنعت بیمه از طریق رویکرد پژوهش کیفی است.روششناسی: در این پژوهش کیفی از روش تحلیل محتوا و مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته با متخصصان، مدیران و مشاوران صنعت بیمه استفاده شد. تحلیل محتوای کیفی را میتوان روش پژوهشی برای تفسیر ذهنی محتوایی دادههای متنی از راه فرایندهای طبقهبندی نظاممند، کدبندی و تمسازی یا طراحی الگوهای شناختهشده دانست. بهمنظور استخراج کُدها با استفاده از روش نمونهگیری نظری تا رسیدن به اشباع نظری در مجموع 8 مصاحبه انجام شد. برای دستیابی به روایی و پایایی دادههای کیفی معیارهای اعتبار، قابلیت وابستگی یا اعتماد، مقبولیت یا تأییدپذیری و قابلیت انتقال مورد توجه بود. برای رسیدن به این معیارها، پژوهشگران با دقت در انتخاب مشارکتکنندگان کلیدی، تلفیق روشهای جمعآوری دادهها (مانند مصاحبه و یادداشتبرداری)، تخصیص زمان کافی برای انجام مصاحبه، بررسی مداوم دادهها و طبقات از نظر تشابهات و تفاوتها، بازنگری تحلیلهای انجامشده توسط همکاران طرح، سعی در تأمین این معیارها نمودند.یافتهها: 43 کُد بهعنوان مفاهیم مرتبط با هوشمندی استخراج شد که در 6 مؤلفه و در دو بعد کلی هوشمندی نسبت به محیط تخصصی کسبوکار و هوشمندی نسبت به محیط عمومی کسبوکار مقولهبندی و دستهبندی شدند؛ این مؤلفهها عبارت است از: هوشمندی نسبت به محیط داخلی کسبوکار، هوشمندی نسبت به بازار کسبوکار، هوشمندی در قبال رقبای کسبوکار، هوشمندی کسبوکار در تأمین، هوشمندی نسبت به محیط خرد کسبوکار و هوشمندی نسبت به محیط کلان کسبوکار.نتیجهگیری: خلق عملکرد نوآورانه مستلزم اتخاذ تصمیمهای سریع راهبردی بر پایۀ اطلاعات و دادههای حاصل از هوشمندی است. شرکتهایی موفق هستند که هوشمندانه عمل نمایند و بتوانند از دادهها و اطلاعات محیط درونی و بیرونی خودآگاهی داشته و آنان را به دانش و هوش سازمانی تبدیل کنند. بهبود هوشمندی موجب میشود شرکتها اطلاعات محیط اطراف خود را سریعتر و با دقت بیشتری تجزیهوتحلیل کنند و نتایج حاصل را ذخیره کرده و در مواقع مقتضی در دسترس تصمیمگیرندگان قرار دهند. این امر جریان تبادل دادهها، اطلاعات و دانش را در شرکت تسریع میکند و اثربخشی تفکر و تصمیمگیری را بهبود میبخشد. پیشنهاد میشود مدیران از مفاهیم شناساییشده برای ایجاد و توسعۀ شرکتهای بیمهای و افزایش هوشمندی آن برای کمک به تحقق اهداف استفاده کنند.