مقاله علمی
آیندهپژوهی در صنعت بیمه
سعید جعفری نیا؛ مریم سلماسی؛ حمزه خواستار؛ لیلی نیاکان
چکیده
پیشینه و اهداف: جوامع، سازمان ها و افراد نه تنها باید با تغییرات اساسی که محیط ایجاد می کند، رو به رو شوند و برای بقا به آنها واکنش نشان دهند، بلکه لازم است برای پیش دستی نسبت به آنها پیش بینی های خود را به عمل نزدیک نمایند و یا برای ایجاد تغییرات و ساخت آینده مطلوب تلاش نمایند. صنعت بیمه نیز از این مهم مستثنی نیست. هدف ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: جوامع، سازمان ها و افراد نه تنها باید با تغییرات اساسی که محیط ایجاد می کند، رو به رو شوند و برای بقا به آنها واکنش نشان دهند، بلکه لازم است برای پیش دستی نسبت به آنها پیش بینی های خود را به عمل نزدیک نمایند و یا برای ایجاد تغییرات و ساخت آینده مطلوب تلاش نمایند. صنعت بیمه نیز از این مهم مستثنی نیست. هدف این پژوهش شناسایی روندها و رویدادهای مؤثر بر آینده بیمه های اتومبیل در ایران شامل موارد مؤثر بر فروش و پرداخت خسارت این رشته در بازه زمانی بین 5 تا 20 سال آینده بوده است.
روششناسی: این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی، با هدف کاربردی با رویکرد کیفی به روش تحلیل محتوا انجام شده و نتایج در قالب شبکه مضامین تحلیل شده اند. ضمناً به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته استفاده شده است.
یافتهها: در این پژوهش با 19 نفر از خبرگان صنعت بیمه از طریق نمونه گیری گلوله برفی مصاحبه شده است. به منظور تحلیل محتوا دو ارزیاب با کمک نرم افزار مکسکیودیای کدگذاری باز، مقوله بندی و استـخراج مضامین را انجام داده اند؛ اعتبارپذیری، انتقال پذیری، تاییدپذیری و اعتمادپذیری تحت کنترل بوده است و پایایی کدگذاری از طریق کاپای کوهن که در مرحله آخر برابر با 954/0 شد اندازه گیری شده است. در مجموع عوامل شناسایی شده در چارچوب شش دسته مضمون فناورانه، سیاسی و قانونی، اقتصادی، اجتماعی، محیطی زیستی و کسب و کار دسته بندی شده اند. با توجه به ارزش مطالعات آیندهپژوهی و عدم اجرای پژوهشهای مشابه آن در کشور، نتایج آن بهمنظور سیاستگذاریها در سطوح مختلف نهاد حاکمیتی، شرکتهای بیمه و شبکه فروش ارزشمند خواهد بود.
نتیجهگیری: بر اساس این بررسی، در مجموع 44 مقوله به عنوان عوامل مؤثر در قالب شش مضمون شناسایی شده است که آینده بیمه های اتومبیل در ایران را دستخوش تغییر خواهند کرد.
مقاله علمی
حقوق بیمه
حمید افکار؛ عبدالله خدابخشی
چکیده
پیشینه و اهداف: قاعده مرور زمان به عنوان یکی از راههای انتظامبخشی تعداد دعاوی، مورد توجه بسیاری از نظامهای حقوقی قرار گرفته است. نظام حقوقی ایران به تأثی از نظر مشهور فقهای امامیه و به جهت لزوم ابتنای مقررات موضوعه بر موازین شرعی، قاعده مرور زمان را به موجب نظریه شورای نگهبان منسوخ تلقی نموده است. ابهام در جامعیت نظر شورای نگهبان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: قاعده مرور زمان به عنوان یکی از راههای انتظامبخشی تعداد دعاوی، مورد توجه بسیاری از نظامهای حقوقی قرار گرفته است. نظام حقوقی ایران به تأثی از نظر مشهور فقهای امامیه و به جهت لزوم ابتنای مقررات موضوعه بر موازین شرعی، قاعده مرور زمان را به موجب نظریه شورای نگهبان منسوخ تلقی نموده است. ابهام در جامعیت نظر شورای نگهبان باعث شده تا اظهارنظرها برای اعتباربخشی مجدد مرور زمان قوت گیرد و اساس وجود آن در دعاوی خاص پذیرفته شود. اگرچه اعتبار مرور زمان به طور کلی در دعاوی بیمه در پرتوی ماده 36 قانون بیمه مصوب 1316 قابل قبول دانسته شده است، لیکن گذشت بیش از هفتاد سال از زمان تصویب این قانون و ایجاد شرایط جدید در پرتوی گسترش ماشینیسم، ضرورت اعتبارسنجی مجدد قاعده مرور زمان در دعاوی بیمه حوزه حوادث ترافیکی را ایجاب مینماید. هدف این پژوهش بازخوانی جهات بقای نهاد مرور زمان در دعاوی بیمه و واکاوی مبانی عدم پذیرش مرور زمان بر اساس قانون بیمه اجباری مصوب 1395 است.
روششناسی: روش به کار رفته در این پژوهش توصیفی– تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانهای و مطالعه و جستجو در کتب، مقالات و مباحث نظری مربوطه به تشریح و تبیین دلایل مسئله فوق پرداخته است.
یافتهها: اگرچه حذف قاعده مرور زمان دعاوی مدنی از نظام حقوقی ایران به موجب نظریه شورای نگهبان عملاً به رسمیت شناخته شده است، لیکن استدلالها برای بقای مرور زمان در برخی دعاوی خاص مانند دعاوی بیمه، نادیده گرفتن کلی این نهاد را در نظام حقوقی دشوار کرده است. با این وجود، پژوهش جاری اثبات مینماید که پذیرش مرور زمان کوتاه دو ساله در دعاوی بیمه، اندیشه حمایت از زیاندیده و تضمین همهجانبه خسارات وی را در حوزه حوادث ترافیکی به چالش میکشد و حمایت بدون قید و شرط از زیاندیده در بیمه مسئولیت اجباری این عرصه را به دنبال ندارد. گستردهتر بودن قلمروی جبران خسارت در حقوق بیمه نسبت به حقوق مسئولیت مدنی نیز مقید کردن زمان پرداخت خسارت در حقوق بیمه علیرغم عدم تقیید در حقوق مسئولیت مدنی را دشوار می نماید و ناقض اصل کمال جبران خسارت در حقوق بیمه است. همچنین رجوع مستقیم زیاندیده به بیمهگر علاوه بر مبنای قرارداد، حقی مستقل و قانونی است که منحصر کردن آن به مدتی کوتاه، خلاف الزامات و شروط حمایتی قانون بیمه اجباری مصوب 1395 است. علاوه بر این، عمومیت تبصره 2 ماده 2 و عدم تقیید ماده 4 قانون بیمه اجباری مصوب 1395 نیز تفکر ممنوعیت محدودیت زمانی طرح دعوا علیه بیمهگر را تقویت می نماید.
نتیجهگیری: تضمین جبران خسارت زیاندیدگان حوادث ترافیکی و لزوم جبران کلیه زیانها به وسیله بیمه، باعث میشود تا زمان کوتاه دو ساله برای طرح دعوا منطقی نباشد. از سوی دیگر مبانی حقوقی ضرورت عدم پذیرش مرور زمان دعاوی بیمه در حوزه تصادفات رانندگی را به دنبال دارد و همانطور که مرور زمان قراردادی در این عرصه بلااثر دانسته شده، مرور زمان قانونی دوساله نیز قابل حمایت نیست. قانون بیمه اجباری مصوب 1395 نیز که بنا به مصالح روز جامعه و برای حمایت از زیاندیدگان حوادث ترافیکی وضع گردیده، زمینه تمسک بیمهگر به مرور زمان جهت رهایی از جبران خسارت زیاندیده را منع نموده و مبانی حقوقی و منطقی که بر درستی این رویکرد صحه میگذارند را تثبیت مینماید.
مقاله علمی
بازاریابی و فروش بیمه
مهدی علی رحیمی؛ کریم حمدی؛ هرمز مهرانی؛ اسماعیل کاووسی
چکیده
پیشینه و اهداف: صنعت بیمه یکی از پرکاربردترین کسبوکارها است و از این رو، اقبال عمومی از خدمات بیمه رو به افزایش است. در این میان شرکتهای بیمهای که قادر به ایجاد یک تجربه مشتری بهتر برای بیمهگذاران خود باشند، از سود بیشتری برخوردار میشوند. تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از مشتریان حاضرند در ازای دریافت خدمات یا تجربه مشتری ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: صنعت بیمه یکی از پرکاربردترین کسبوکارها است و از این رو، اقبال عمومی از خدمات بیمه رو به افزایش است. در این میان شرکتهای بیمهای که قادر به ایجاد یک تجربه مشتری بهتر برای بیمهگذاران خود باشند، از سود بیشتری برخوردار میشوند. تحقیقات نشان میدهد که بسیاری از مشتریان حاضرند در ازای دریافت خدمات یا تجربه مشتری بهتر و با کیفیتتر، هزینه بیشتری پرداخت کنند. از سوی دیگر، امروزه استفاده از خدمات بیمه به یکی از مهمترین ضروریات هر جامعه تبدیل شده است و تقریبا همه شهروندان بسته به نوع کار و درآمد و فعالیت اجتماعی خود، با یک یا چند نوع بیمه سروکار دارند، اما در سالهای اخیر، این صنعت با مشکلات زیادی روبرو شده و یکی از راههای کمک به برونرفت این صنعت از مشکلات و افزایش درآمد، ایجاد تجربه خوشایند و کاهش سرگردانی برای مشتریان میباشد. از این رو، هدف این پژوهش ارائه الگوی تجربه مشتریان از سرگردانی در انتخاب خدمات از شرکتهای بیمه است.
روششناسی: پژوهش حاضر، به روش کیفی و با استفاده از نظریۀ دادهبنیاد (رویکرد استراوس وکوربین)، صورت گرفته است. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران و کارشناسان بازاریابی، فروش و ... چهار شرکت بیمه پاسارگاد، تجارت نو، میهن و پارسیان است که محققان با استفاده از نمونهگیری هدفمند و انجام پانزده مصاحبه به کفایت و اشباع نظری رسیده و دادههای مورد نیاز خود را جهت تحلیل با استفاده از کدگذاریهای سهگانه، به دست آوردهاند. هدف از نمونهگیری در پژوهشهای کیفی، فهم بهتر پدیده مدنظر میباشد، از این رو، نمونهگیری در این پژوهش مبتنی بر هدف است، چون هدف پژوهش کیفی تعمیم یافتهها به جامعهای که نمونه از آن انتخاب شده نیست. برای این منظور، محقق از مشارکتکنندگان که مدیران و کارشناسان صنعت بیمه بودهاند از طریق ابزار مصاحبه استفاده نموده است.
یافتهها: بعد از اینکه محققان دادههای مورد نیاز خود را استخراج نمودند با تحلیل دادهها و استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی مدل نهایی خود را در قالب شش بعد اصلی و بیست و هفت بعد فرعی ارائه کردهاند. براساس یافتههای بهدست آمده از بهکارگیری استراتژی دادهبنیاد و به منظور بررسی ابعاد و مؤلفههای کلیدی تجربه مشتریان از سرگردانی در انتخاب خدمات از شرکتهای بیمه، در مجموع شش بُعد اصلی شناسایی شد. بُعد نخست «تجربه مشتری» است و شامل کیفیت ارتباط با مشتری، اطلاعات مناسب بیمهنامه، رابطه بلند مدت با برند، رضایت در پرداخت حقبیمه، تخفیف در صدور، تبلیغات هدفمند و اعتماد مشتری میشود. بُعد دوم «راهبرد» است و از سه مؤلفه کلیدی، شامل تنوع خدمات بیمهای، اعتبار برند و تجربه خوشایند مشتریان تشکیلشده است. بُعد سوم «شرایط علّی» است که شامل عدم نیازسنجی مناسب، عدم رضایت مالی، عدم رسیدگی به شکایت مشتریان، تأخیر در پرداخت خسارت و ارائه اطلاعات نامناسب به مشتری میشود. بعد چهارم شرایط زمینهای است و شامل اعتبار برند بیمه، شفافیت برند بیمه و تصویر ذهنی برند بیمه میشود. بُعد پنجم «پیامد» نام دارد و شامل شش مؤلفه تبلیغات منفی، تغییر زمان خرید بیمه، انصراف از خرید بیمهنامه، کاهش خرید بیمهنامه، افزایش درگیری ذهنی و تصمیم اشتباه است. همچنین محقق در این پژوهش به هنگام مصاحبه با محققین به شناسایی عواملی پرداخت که از آنها بهعنوان متغیر مداخلهگر یادکرده و شامل افزایش سهم از بازار، تکمیل سبد محصول و سهولت خرید برای مشتریان میشود.
نتیجهگیری: یافتههای تحقیق نشان داد بر مبنای رویکرد دادهبنیاد و کدگذاری سهگانه، الگوی پارادایمی محقق از شش مؤلفه به نام خسارت، تجربه مشتری، شهرت برند، سرگردانی، فروش آنلاین بیمه و ارزش ویژه برند تشکیل شده است. چیزی که برای مشتریان ارزش تعیینکننده دارد و باعث کاهش سرگردانی میشود، توانایی شرکتهای بیمه در ارائه سرویس مورد نظر مشتریان برای ایجاد تجربه خوشایند است، یک شرکت بیمه برای کسب موفقیت و کاهش سرگردانی، باید همگام با نیازهای در حال تغییر مشتریان، توسعه بازار و محصول پیدا کند و برای رفع نیازهای مشتریان، پویاتر از رقبا عمل کند. در پایان نیز پیشنهاداتی در جهت ایجاد تجربه خوشایند و کاهش سرگردانی مشتری ارائه میشود.
مطالعه موردی
فناوریهای نوین بیمهای
حسن قربانی؛ میترا قنبرزاده؛ رضا افقی
چکیده
پیشینه و اهداف: حفظ مشتریان همواره بهعنوان مهمترین شاکله در همه صنایع تلقی میشود و صنعت بیمه نیز از این امر مستثنی نیست. طی سالهای اخیر در ایران و با افزایش فروش بیمهنامههای زندگی، حفظ مشتریان بیمه به گونهای مورد توجه مدیران و صاحبنظران صنعت بیمه قرار گرفته است که با ارائه پوششهای متنوع بیمهای طیف وسیعی از مشتریان ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: حفظ مشتریان همواره بهعنوان مهمترین شاکله در همه صنایع تلقی میشود و صنعت بیمه نیز از این امر مستثنی نیست. طی سالهای اخیر در ایران و با افزایش فروش بیمهنامههای زندگی، حفظ مشتریان بیمه به گونهای مورد توجه مدیران و صاحبنظران صنعت بیمه قرار گرفته است که با ارائه پوششهای متنوع بیمهای طیف وسیعی از مشتریان خود را راضی نگه دارد. امروزه، ایجاد حس رضایت در مشتریان بیمههای زندگی توسط شرکتهای بیمه یک هنر محسوب میشود و هر چه شرکت بیمه مشتریان بیشتری را راضی نگه دارد، دیگر نگران بازخرید و خارج شدن مشتریان خود نیست. هدف اصلی مقاله، پیادهسازی روشهای دادهکاوی در پیشبینی ریزش مشتری و شناسایی عوامل تاثیرگذار بر ریزش مشتری در محصولات بیمه زندگی یکی از شرکتهای بیمه در ایران است. منظور از پیشبینی ریزش مشتری شناسایی مطلوب طبقه یا کلاس مربوط به بیمهنامههایی است که قبل از پایان یافتن زمان پوشش بیمه، به درخواست بیمهگذار، متوقف و پایان مییابد.
روششناسی: در مقاله حاضر، سعی شده است با بهرهگیری از الگوریتمهای دادهکاوی مانند جنگل تصادفی، درخت تصمیم، رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی به طبقهبندی مشتریان بیمه های زندگی بر اساس ریزش و یا عدم ریزش بپردازیم. دادههای مورد استفاده در این تحقیق، شامل اطلاعات بیمهنامههای زندگی یک شرکت بیمه پایلوت در سال 1398 در استان تهران است که سهم مناسب و بالایی در پرتفوی صنعت بیمه دارد.
یافتهها: نتایج تحقیق حاکی از عملکرد بالای الگوریتمهای جنگل تصادفی، درخت تصمیم، رگرسیون لجستیک و شبکه عصبی در پیشبینی کلاس مربوط به ریزش مشتریان دارد. براساس نتایج حاصل از تحقیق، احتمال باز خرید در زنان و افراد دارای مشاغل پر ریسک و سن بالاتر، ببشتر است. از طرف دیگر، افرادی که در ابتدا پرداخت حقبیمه را به صورت سالانه، حقبیمه کمتر و درصد ضریب تغییر سرمایه و ریسک سرمایه بیشتری را انتخاب کردهاند، احتمال بازخرید آنها کمتر بوده است.
نتیجهگیری: با توجه به بلندمدت بودن بیمههای زندگی و نیاز به نقدینگی مشتریان با توجه به شرایط اقتصادی، شرکتهای بیمه باید توجه بیشتری به مشتریان بیمههای زندگی داشته باشند و ضمن رصد رفتار مشتری در طول بیمهنامه، برنامههای وفاداری به جهت حفظ مشتری را در دستور کار خود قرار دهند.
مقاله علمی
ارزیابی ریسک در رشته های بیمه
سامان سپهوند؛ سجاد رامندی؛ رحیم محمودوند
چکیده
پیشینه و اهداف: تعیین حقبیمه عادلانه و متناسب با میزان ریسک، نیازمند افشای کامل حقایق در خصوص ریسکی است که بیمه می شود. اکثر اوقات دسترسی به چنین اطلاعات کاملی دشوار است، در چنین شرایطی استفاده از اطلاعات گذشته از جمله خسارت های ادعا شده میتواند به عنوان معیار مناسب شناسایی میزان ریسک مورد استفاده قرار گیرد. در این مطالعه ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: تعیین حقبیمه عادلانه و متناسب با میزان ریسک، نیازمند افشای کامل حقایق در خصوص ریسکی است که بیمه می شود. اکثر اوقات دسترسی به چنین اطلاعات کاملی دشوار است، در چنین شرایطی استفاده از اطلاعات گذشته از جمله خسارت های ادعا شده میتواند به عنوان معیار مناسب شناسایی میزان ریسک مورد استفاده قرار گیرد. در این مطالعه به کمک خسارت های سنوات گذشته، مشتریان در دو طبقه بیمه گذاران کم ریسک و پرریسک قرار میگیرند، سپس به کمک تابع تحریف لگ لیندلی حقبیمه مناسبیمعرفی می شود که به آن حقبیمه تحریفیافته میگویند.
روششناسی: در این پژوهش برای انجام محاسبات علاوه بر شبیه سازی آماری از داده های واقعی خسارت استفاده میشود. ابتدا به کمک نرمافزار Rاز 4 توزیع بور، وایبول، گاما و پارتو هر کدام به تعداد 10.000 داده شبیهسازی و نتیجه قضایا بررسی می شود، سپس به کمک حدوداً 35.000 مشاهده مربوط به خسارت های ادعا شده به یک شرکت بیمه کلیه نتایج به صورت مطالعه موردی، مورد ارزیابی و تحلیل قرار می گیرد.
یافتهها: با توجه به مدل سازی خسارت های ادعا شده، توزیع دم سنگین بور به عنوان توزیع نهایی پذیرفته می شود. به کمک براوردگر هیل و ارزش در معرض ریسک صدک90ام این توزیع، مقدار حد آستانه خسارت ها برابر 19.800.000ریال براورد می شود، از اینرو، 10 درصد جامعه بیمه گذاران سالانه خسارتی بیشتر از 19.800.000 را به شرکت وارد می نمایند و موجب افزایش ضریب خسارت و حقبیمه پایه کلیه افراد می شوند. طبقه بندی افراد کم ریسک و پرریسک و استفاده از تابع تحریف لگ لیندلی باعث می شود تا علاوه بر رعایت اصول بهینگی (همگنی مثبت، عدم اجحاف، هم یکنوایی جمعی و سربار نامنفی)، حقبیمه محاسبه شده برای هر طبقه متناسب با ریسک باشد.
نتیجهگیری: در صورت عدم تفکیک مشتریان کم ریسک و پرریسک مبلغ حقبیمه برای کلیه افراد جامعه یکسان و برابر 17.012.700ریال است، این مبلغ برای افراد کم ریسک و بدون خسارت مبلغ زیادی است، پس از طبقه بندی مشتریان و محاسبه مجدد حقبیمه برای افراد کم ریسک و پرریسک به ترتیب برابر 5.610.700 و 54.295.700 ریال محاسبه می شود. تفاوت زیاد میان حقبیمه دو طبقه نشان از تفاوت زیاد میزان ریسک و در نهایت ضرورت و اهمیت طبقه بندی جامعه بیمه گذاران را به دنبال دارد. در استفاده از این روش محدودیتی وجود ندارد و هنگامیکه توزیع خسارتها دمسنگین است استفاده از این روش می تواند مفید واقع شود.
مقاله علمی
حقوق بیمه
علی خالقی؛ داود سیفی قره یتاق
چکیده
پیشینه و اهداف: رشد فزاینده پدیده تقلب در بیمه های اجتماعی و تجاری که خسارت هنگفتی را بر طرفین بیمه و جامعه وارد میسازد، قانونگذار ما را برآن داشت که به موازات تخلف انگاری حداکثری، به وسیلهی ماده 97 قانون تأمین اجتماعی و ماده 61 قانون بیمه اجباری شخص ثالثِ مصوب 1395 نیز اقدام به جرمانگاری آن بهعنوان جرمی مستقل کند. در ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: رشد فزاینده پدیده تقلب در بیمه های اجتماعی و تجاری که خسارت هنگفتی را بر طرفین بیمه و جامعه وارد میسازد، قانونگذار ما را برآن داشت که به موازات تخلف انگاری حداکثری، به وسیلهی ماده 97 قانون تأمین اجتماعی و ماده 61 قانون بیمه اجباری شخص ثالثِ مصوب 1395 نیز اقدام به جرمانگاری آن بهعنوان جرمی مستقل کند. در حقوق آمریکا نیز در سطح فدرال، استفاده متقلبانه تحت عناوین عام چون کلاهبرداری تعقیب میشود؛ بااینحال بخشی از اشکال استفاده متقلبانه در ماده 1033 باب 18 کد جزایی، جرم مستقل بهحساب میآید. در تبعیت از رویکرد اخیر، همه ایالتها، تمامی اشکال تحصیل متقلبانه مزایا را بهعنوان جرم خاص طبقهبندی و کیفر گذاری کردهاند.روششناسی: روش مورد استفاده در این تحقیق، تحلیلی و توصیفی است که با روشهای استدلال حقوقی و تفسیری به تبیین و استنتاج مواد قانونی میپردازد.یافتهها: یافتههای تحقیق نشان داد از حیث عناصر متشکله جرم و مجازات، ابهامات بسیاری وجود دارد. بهرغم تشابهات میان جرم تحصیل متقلبانه مزایا در بیمه اجتماعی با شخص ثالث، افتراقاتی نیز درحوزه قواعد ماهوی و شکلی یافت میشود. در هر دو نظام کیفری، جرم مزبور در زمره جرائم عمدی است که رفتارِ فیزیکیِ آن را فعل مادی مثبت تشکیل میدهد با این تفاوت که برخی ایالتها استثنائاً ترک فعل را در بیمه کارگران پذیرفته اند.در هر دو نظام، متقلبانه بودن عملیات شرط است که بایستی مقدم بر تحصیل وجوه و علت آن باشد؛ اما به نظر برخلاف کلاهبرداری لزومی به اغفال سازمان یا بیمهگر نیست. از جهت عنصر نتیجه، حقوق آمریکا تحقق ضرر یا تحصیل مزایا را شرط نمیداند ولی در حقوق ایران، جرم موضوع ماده 61 مقید بوده و انتفاع شخصِ مرتکب شرط است. نسبت به مطلق یا مقید بودن جرائم موضوع ماده 97 نیز از میان دیدگاهها، اصول حقوقی و تفسیر به نفع متهم با نظریه تقید انطباق بیشتری دارد. سیاست کیفری قانونگذار ما دوگانه و متزلزل است و مقنن در قانون بیمه شخص ثالث شکل سخت گیرانه را برگزیده است، این دوگانگی محصول دو عامل زمان و ماهیت مختلف بیمههاست. در نظام آمریکا شروع به جرائم مزبور، وصف جزایی دارد اما با تصویب ماده 15 قانون کاهش مجازات حبس 1399 شروع به آنها دیگر تابع عمومات ماده 122 ق.م.ا گشته و فاقد مجازاتاند. از منظر قواعد شکلی جرم استفاده متقلبانه به دلیل ماهیت تعزیریاش، مشمول مرور زمان میشوند. جرم موضوع ماده 97 جرمی قابلگذشت و منوط به شکایت سازمان میباشد ولی تحصیل متقلبانه خسارت بیمه شخص ثالث، غیرقابلگذشت محسوب میگردد که منطبق با اصل عمومی بودن جرائم است.نتیجهگیری: بررسی ابعاد مختلف موضوع نشان میدهد سیاست کیفری موجود، با وضعیت مطلوب فاصله بسیار دارد و نمیتواند به اهداف مقنن دست یابد. از طرفی برخلاف آمریکا این سیاست یکجانبهگرا و به ضرر بیمهشده است و رفتارهای مجرمانهای که شرکتها با حیله و تقلب، بیمهگذار را از مزایای قانونی محروم سازند در برنمیگیرد. برای رفع این معایب لازم است مواد مزبور مورد اصلاح قرارگرفته و مجازاتها متناسب با شدت و اهمیت جرم تعین گردد. در این نوشتار با امعان نظر به قوانین جدیدالتصویب، منجمله قانون مجازات اصلاحی 1399، به بررسی استفاده متقلبانه از مزایایی بیمهای در پرتو نظام کیفری ایران و آمریکا میپردازد.