مقاله علمی
غلامرضا سلیمانی امیری؛ فاطمه حامدی؛ اسماعیل فرزانه کارگر
چکیده
هدف: این پژوهش به بررسی رابطه میان متغیرهای وضعیت سلامت مالی و نوسانپذیری سود با تأخیر گزارش حسابرسی در صنعت بیمه پرداخته است. برای این منظور، نمره z آلتمن و نسبت توانگری مالی بهعنوان شاخصهای سلامت مالی و انحراف معیار سود طی دوره پنجساله و درصد تغییرات سالانه سود هر سهم بهعنوان شاخصهای نوسان پذیری سود، در نظر گرفته شدهاند.روششناسی: ...
بیشتر
هدف: این پژوهش به بررسی رابطه میان متغیرهای وضعیت سلامت مالی و نوسانپذیری سود با تأخیر گزارش حسابرسی در صنعت بیمه پرداخته است. برای این منظور، نمره z آلتمن و نسبت توانگری مالی بهعنوان شاخصهای سلامت مالی و انحراف معیار سود طی دوره پنجساله و درصد تغییرات سالانه سود هر سهم بهعنوان شاخصهای نوسان پذیری سود، در نظر گرفته شدهاند.روششناسی: فرضیههای پژوهش با استفاده از دادههای شرکتهای بیمه پذیرفتهشده در بورس و فرابورس (51 مشاهده شرکت- سال) طی دوره زمانی 1396 تا 1398 و به روش حداقل مربعات معمولی مورد آزمون قرار گرفتند.یافتهها: نتایج نشان داد شاخصهای سلامت مالی انتخابشده تأثیر معناداری بر تأخیر گزارش حسابرسی ندارد و قدرت تبیین متغیرهای نمره z آلتمن و نسبت توانگری مالی، در رابطه با تأخیر گزارش حسابرسی، تفاوت معناداری از یکدیگر ندارند. اما شاخصهای نوسانپذیری سود، هر دو بر تأخیر گزارش حسابرسی تأثیر مثبتی دارند؛ با این تفاوت که درصد تغییرات سود هر سهم از سطح خطای کمتری برخوردار است.نتیجهگیری: هرچند نوسانات سود میتواند با تأخیر گزارش حسابرسی همراه شود؛ اما میزان بزرگی این نوسانات مهمتر است. طبقهبندی موضوعی: G220، G320، M410، M420
مقاله علمی
عظیم زارعی؛ زهرا احمدی الوار
چکیده
هدف: عملکرد مشتری عامل تعیینکنندهای در دستیابی شرکتها به مزیت رقابتی است و بررسی عوامل مؤثر بر آن از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است. در این راستا، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر عملکرد مشتری با تأکید بر نقش هوش تجاری است.روششناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش و چگونگی گردآوری دادهها ...
بیشتر
هدف: عملکرد مشتری عامل تعیینکنندهای در دستیابی شرکتها به مزیت رقابتی است و بررسی عوامل مؤثر بر آن از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است. در این راستا، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی بر عملکرد مشتری با تأکید بر نقش هوش تجاری است.روششناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش و چگونگی گردآوری دادهها توصیفی از نوع پیمایشی و از نظر نحوه اجرا از نوع پژوهشهای آمیخته (کیفی و کمی) است. به دلیل مهیا نبودن ابزار پژوهشی، از طرح اکتشافی دو مرحلهای استفاده شده تا پژوهشگر ابزار مورد نیاز را تدوین نماید. جامعه آماری در بخش کیفی، از اساتید دانشگاهی آشنا با موضوع، و در بخش کمی، از مشتریان و کارکنان واحد فروش شعب بیمههای ایران، آسیا، دانا و البرز شهر تهران تشکیل شده است. ابزار گردآوری دادهها در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی، پرسشنامه است که روایی محتوایی آنها از دید صاحبنظران و روایی همگرایی آنها به کمک روشهای آماری مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی پرسشنامهها از طریق آلفای کرونباخ بررسی شده است. همچنین، دادهها با بهرهمندی از مدلسازی معادلات ساختاری و نرمافزارهای PLS و SPSS تحلیل شد.یافتهها: نتایج نشان داد فرهنگ سازمانی از طریق هوش تجاری و سایر متغیرهای میانجی بر عملکرد مشتری تأثیر دارد. به این صورت که فرهنگ سازمانی بر مدیریت دانش، سازمان و هوش تجاری تأثیر دارد. مدیریت دانش بر سازمان، تفکر سیستمی، هوش تجاری و مدیریت ارتباط تأثیر دارد. سازمان بر تفکر سیستمی، آزاداندیشی سازمانی، و مدیریت ارتباط با تأثیر میگذارد. تفکر سیستمی بر مدیریت ارتباط با مشتری و هوش تجاری تأثیر دارد. آزاداندیشی سازمانی بر هوش تجاری تأثیر میگذارد. هوش تجاری بر مدیریت ارتباط با مشتری و عملکرد تأثیر میگذارد. مدیریت ارتباط با مدیریت بر عملکرد تأثیر میگذارد.نتیجهگیری: اثر فرهنگ سازمانی از طریق هوش تجاری و سایر متغیرهای میانجی بر عملکرد مشتری نشان میدهد که سازمانها -بهویژه سازمانهای خدماتی- باید توجه ویژهای به فرهنگ سازمانی داشته باشند. طبقهبندی موضوعی: M14، M30، M31
مقاله علمی
حسن بودلایی؛ محمدحسین کناررودی؛ سحر ستوده نژاد
چکیده
هدف: این پژوهش بهدنبال بررسی چیستی کرامت انسانی، عوامل موثر بر آن و پیامدهای رعایت کرامت انسانی در سازمان بر کارکنان انجام شده است.روش: این مطالعه با روش کیفی انجام شد و مشارکتکنندگان پژوهش شامل کارکنان دفاتر نمایندگیهای بیمه در کیش بود. دادهها با ابزار مصاحبه گردآوری و با استفاده از نرم افزار MAXQDAو روش تحلیل ...
بیشتر
هدف: این پژوهش بهدنبال بررسی چیستی کرامت انسانی، عوامل موثر بر آن و پیامدهای رعایت کرامت انسانی در سازمان بر کارکنان انجام شده است.روش: این مطالعه با روش کیفی انجام شد و مشارکتکنندگان پژوهش شامل کارکنان دفاتر نمایندگیهای بیمه در کیش بود. دادهها با ابزار مصاحبه گردآوری و با استفاده از نرم افزار MAXQDAو روش تحلیل مضامین تجزیهوتحلیل شد. ابتدا آمار توصیفی و جمعیت شناختی ارائه گردید و سپس تحلیل کیفی در شش مرحله مورد بحث قرار گرفت. در گام اول، گزارههای معنادار شناسایی شد. در گام دوم، مضامین پایه استخراج؛ در گام سوم، مضامین سازماندهنده شناسایی؛ در گام چهارم، پژوهشگر به 8 مضمون فراگیر دستیافت؛ در گام پنجم، به روایت مضامین فراگیر پرداخته شد و در گام ششم شبکه مضامین ترسیم گردید و درنهایت روابط میان مضامین در شبکه مضامین ترسیمشده توصیف گردید.یافته ها: با تجزیهوتحلیل 8 مضمون شامل روابط کوتاهمدت در برابر روابط بلندمدت، روابطه دوطرفه بین کارکنان و محیط، گوناگونی معیارهای موفقیت، ارتقای رفاه، سلامت و معیشت کارکنان، توانمندسازی کارکنان، مدیریت روحی و معنوی کارکنان، مدیریت عملکرد و توسعه کارکنان و توسعه و فرهنگ سازمانی مبتنی بر مشتریمداری بهدست آمد. نتیجه گیری: مهمترین عوامل پدیدآورنده کرامت انسانی مدیریت روحی و معنوی کارکنان، توسعه و فرهنگ سازمانی مبتنی بر مشتریمداری، روابطه دو طرفه بین کارکنان و محیط، گوناگونی معیارهای موفقیت و روابط کوتاه مدت در برابر روابط بلندمدت بوده و مهمترین پیامدهای آن نیز مدیریت عملکرد و توسعه کارکنان، توانمندسازی کارکنان و ارتقای رفاه، سلامت و معیشت کارکنان است. طبقهبندی موضوعی: M31 ,G22 ,G52
مقاله علمی
علی پارسامنش؛ هرمز مهرانی؛ شادان وهاب زاده منشی؛ نرگس حسنمرادی
چکیده
هدف: توسعه فناوری بیمه و پذیرش آن از سوی مشتریان، علاوهبر کاهش هزینه، باعث افزایش ضریب نفوذ بیمه و کاهش تخلفات و تقلبات بیمهای میگردد. اما، علیرغم رشد کاربران اینترنت و کارافزارها، فناوریهای بیمهای سهم ناچیزی در تولید حق بیمه در کشور دارند. از سویی، این فناوریها زمانی مؤثر خواهند بود که مورد پذیرش قرار گیرند. به ...
بیشتر
هدف: توسعه فناوری بیمه و پذیرش آن از سوی مشتریان، علاوهبر کاهش هزینه، باعث افزایش ضریب نفوذ بیمه و کاهش تخلفات و تقلبات بیمهای میگردد. اما، علیرغم رشد کاربران اینترنت و کارافزارها، فناوریهای بیمهای سهم ناچیزی در تولید حق بیمه در کشور دارند. از سویی، این فناوریها زمانی مؤثر خواهند بود که مورد پذیرش قرار گیرند. به همین دلیل، تحقیق حاضر به شناسایی و طراحی الگوی آمادگی پذیرش فناوری بیمه پرداخته است.روششناسی: بهمنظور طراحی الگوی پذیرش فناوری بیمه از دو روش دادهبنیاد و مدلسازی ساختاری-تفسیری استفاده شده است. به این صورت که ابتدا، عوامل مؤثر بر پذیرش فناوری بیمه به روش دادهبنیاد و ابزار مصاحبه عمیق با خبرگان بیمهای (مجموعاً ۴۳ مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری) شناسایی شد. سپس، از روش مدلسازی ساختاری–تفسیری برای طراحی الگوی پذیرش فناوری بیمه و شناسایی سازهها و روابط بین آنها بهره گرفته شد.یافتهها: بخش مدلسازی ساختاری–تفسیری به طراحی مدل اولیه پذیرش فناوری بیمه منجر شده و نتایج خروجی الگو بر اساس نمودار قدرت نفوذ-وابستگی نشان داد متغیرهای حمایت، مشروعیتبخشی، توسعه فرهنگی و عملکرد، قدرت نفوذ بالایی داشته و تأثیرپذیری کمی دارند و در ناحیه متغیرهای مستقل قرار میگیرند و متغیرهای قیمت، همکاری، اعتماد و مزایای خرید نیز از وابستگی بالا، اما نفوذ اندکی برخوردارند و وابسته محسوب میشوند. همچنین، متغیرهای محدودیت و پیچیدگی قدرت نفوذ و میزان وابستگی مشابهی دارند و متغیرهای پیوندی هستند.نتیجهگیری: حمایت صنعت بیمه در مشروعیتبخشی و تقویت زیرساختهای لازم برای فعالیت کسبوکارهای نوپای بیمهای موجب کاهش محدودیتهای موجود و افزایش اعتماد و همکاری شرکتهای بیمهای با فناوری بیمه شده و میتواند افزایش استقبال مشتریان از فناوری بیمه و استفاده از مزایای خرید ناشی از این شیوه را به دنبال داشته باشد. طبقهبندی موضوعی: G22 ,O33
مقاله علمی
محمود باقر ی؛ مهدی آجورلو؛ سعید رحمانی
چکیده
هدف: پژوهش با هدف یافتن دلایل تعیین قالب شرکت سهامی عام جهت تأسیس شرکتهای بیمه و پی بردن به چالشهای موجود جهت حمایت منافع بیمهگذار و در نهایت ارائۀ قالب یا ساختار مناسب ارائه شده است.روششناسی: در این پژوهش از روش توصیفی–تحلیلی بهره برده شده و جهت گردآوری اطلاعات نیز از روش کتابخانهای استفاده شده است.یافتهها: نتایج نشان ...
بیشتر
هدف: پژوهش با هدف یافتن دلایل تعیین قالب شرکت سهامی عام جهت تأسیس شرکتهای بیمه و پی بردن به چالشهای موجود جهت حمایت منافع بیمهگذار و در نهایت ارائۀ قالب یا ساختار مناسب ارائه شده است.روششناسی: در این پژوهش از روش توصیفی–تحلیلی بهره برده شده و جهت گردآوری اطلاعات نیز از روش کتابخانهای استفاده شده است.یافتهها: نتایج نشان داد برخی ویژگیهای شرکتهای سهامی عام که در این پژوهش مشخص گردید لزوماً تأمینکننده منافع بیمهگذار نیستند، قانونگذار را مجاب نموده که تأسیس شرکتهای بیمه را صرفاً در قالب شرکت سهامی عام یا شرکت تعاونی سهامی و طبق مقررات قانون تجارت مجاز قلمداد نماید. یکی از مهمترین این ویژگیها در کنار حجم عظیم سرمایه و سهولت خروج از شرکت، تسهیل حمایت از بیمهگذار بوده که بررسی رفتار شرکتهای سهامی عام و ساختار آنها نیز صحت این ادعا را تقویت میکند. اما برخی از همین ویژگیها از جمله سهولت خروج از شرکت خلاف منافع بیمهگذار نیز است، چرا که شرکت را در معرض تغییر زیاد سرمایهگذاران و کاهش انسجام تصمیمات مدیریتی و در نتیجه در معرض انحلال یا ورشکستگی قرار میدهد. لذا میتوان گفت شرکتهای سهامی عام با ساختار کنونی مناسبترین قالب حقوقی برای شرکتهای بیمه نیستند.نتیجهگیری: شرکت سهامی خاص با سهامدارانی که شرکتهای سهامی عام هستند میتواند بیشترین حمایت را از منافع بیمهگذار بهعمل آورد. چرا که از تشتت آراء مدیریتی میکاهد و باعث میگردد انسجام در تصمیمگیری و سیاستگذاریهای شرکت در راستای تأمین منافع مشتریان و بیمهگذاران افزایش یابد. طبقهبندی موضوعی: G22، K29، L19
مقاله علمی
حمید افکار؛ رضا معبودی نیشابوری
چکیده
هدف: تساوی حقوق زن و مرد از دیرباز مورد توجه حقوقدانان و جوامع حقوق بشری بوده است. گذر از اندیشه تفاوت دیه زن و مرد با رویکرد مقنن در قانون مجازات اسلامی و قانون بیمه اجباری تعدیل شده است. توجه به ماهیت مازاد دیه زن تا سقف دیه مرد و شناخت الزامات قضایی و قانونی در مسئله پرداخت مازاد دیه زن توسط بیمهگر، باعث جهتگیری و انتظام بخشی رویه ...
بیشتر
هدف: تساوی حقوق زن و مرد از دیرباز مورد توجه حقوقدانان و جوامع حقوق بشری بوده است. گذر از اندیشه تفاوت دیه زن و مرد با رویکرد مقنن در قانون مجازات اسلامی و قانون بیمه اجباری تعدیل شده است. توجه به ماهیت مازاد دیه زن تا سقف دیه مرد و شناخت الزامات قضایی و قانونی در مسئله پرداخت مازاد دیه زن توسط بیمهگر، باعث جهتگیری و انتظام بخشی رویه قضایی در زمینه صدور رأی علیه بیمهگر و آگاهی بیمهگر از حقوق و تکالیف خود میشود.روششناسی: این پژوهش به روش توصیفی–تحلیلی انجام شده و تصمیمات موجود در رویه قضایی نیز به عنوان مستندات مورد مطالعه قرار گرفته است.یافتهها: مازاد دیه زن تا سقف دیه مرد ماهیتی جبرانی دارد و قلمروی پرداخت بیمهگر در ماده 10 قانون بیمه اجباری منحصر به حوادث رانندگی است. بررسی رویه قضایی و الزامات قانونی ضرورت مطالبه خسارت مزبور از بیمهگر را میرساند و شیوه صدور حکم دادگاه کیفری و حقوقی بسته به نحوه طرح دعوا متفاوت است.نتیجهگیری: علیرغم وحدت ماهیت خسارت مازاد بر دیه در قانون مجازات اسلامی و قانون بیمه اجباری مصوب 1395، منشاً تعهد بیمهگر و صندوق تأمین خسارات بدنی به جبران این مبلغ یکسان نیست و قلمروی تعهد بیمهگر به پرداخت مازاد دیه در ماده (10) قانون بیمه اجباری خاص و محدود است. شیوه طرح دعوا علیه بیمهگر و ضمانتاجرای ابلاغ جلسات دادرسی و رأی محکمه به بیمهگر بستگی به نقش وی در دعوا دارد. درج مبلغ مازاد بر دیه در حکم محکمه امکانپذیر است و قابلیت اجرای رأی نسبت به بیمهگر منوط به شیوه طرح دعوا و صدور حکم است. طبقهبندی موضوعی: K4, K10, K13