مقاله علمی
ارزیابی خسارت در رشته های بیمه
ایمان رئیسی وانانی؛ محمدتقی تقوی فرد؛ بابک سهرابی؛ مرتضی امیرحسینی
چکیده
پیشینه و اهداف: بیمة آتشسوزی نوعی بیمه است که از خسارت مالی به اموال محافظت میکند. معمولاً حوادثی مانند آتشسوزی، سرقت و خسارتهای مربوط به آبوهوا را پوشش میدهد و میتواند به جبران هزینههای تعمیر یا جایگزینی اموال آسیبدیده کمک کند. شرکتهای بیمه و علاقهمندان به توسعة خدمات بیمة آتشسوزی بهدنبال استفاده از روشهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: بیمة آتشسوزی نوعی بیمه است که از خسارت مالی به اموال محافظت میکند. معمولاً حوادثی مانند آتشسوزی، سرقت و خسارتهای مربوط به آبوهوا را پوشش میدهد و میتواند به جبران هزینههای تعمیر یا جایگزینی اموال آسیبدیده کمک کند. شرکتهای بیمه و علاقهمندان به توسعة خدمات بیمة آتشسوزی بهدنبال استفاده از روشهای تحلیلی مدرن برای تجزیهوتحلیل بیمهنامهها، ارزیابی و پیشبینی خسارت احتمالی آنها برای مدیریت ریسک هستند. پیشبینی ادعای خسارت، معیاری حیاتی برای پیشبینی خسارتهای آتی در شرکتهای بیمه است. براساس نظریة ریسک، پیشبینی خسارت عنصری مهم در کسبوکار بیمة آتشسوزی برای ارزیابی حداکثر خسارت احتمالی است.روششناسی: در این پژوهش سه معیار پیشبینی خسارت (احتمال وقوع، شدت، زمان بروز) با تهیة مجموعه داده، یادگیری و مقایسة الگوریتمهای مختلف توصیف میشوند. در ابتدا، تجزیهوتحلیل دادههای اکتشافی برای انتخاب ویژگیهای مورد نیاز انجام شد و در نهایت 44 قلم اطلاعاتی از اطلاعات بیمهنامه و خسارت پرداختی رشتة آتشسوزی انتخاب گردید. ابعاد مجموعه دادهها توسط روش حذف بازگشتی ویژگیها کاهش یافته و برای هر الگوریتم، مجموعة مختلفی از فیلدهای اطلاعاتی مؤثر انتخاب شده است. ما بیش از 780،000 رکورد بیمهنامه و حدود 70،000 رکورد مرتبط خسارت پرداختی را برای یک بازة دهساله (ابتدای 1390 تا ابتدای 1400) از بانک اطلاعاتی عملیاتی سامانة آتشسوزی بیمة ایران انتخاب کردهایم. مدلهای یادگیری رگرسیونی برتر مانند رگرسیون خطی، رگرسیون جنگل تصادفی، رگرسیون بردار پشتیبان و شبکة عصبی عمیق برای هر سه الگوریتم پیشبینی خسارت پیادهسازی شد. سپس دقت الگوریتمها با مقدار میانگین مربعات خطا و مقدار میانگین خطای مطلق مقایسه شد.یافتهها: نتایج پیشبینی مدل نشان داد که بهترین الگوریتم برای هر سه معیار، یادگیری عمیق و مشخصاً شبکة عصبی چندلایة پرسپترون است. پس از تنظیم فراپارامترها و چندین بار اجرا، بهترین الگوریتم یادگیری عمیق با کمترین خطا با مقادیر 0.117 (احتمال وقوع)، 0.042 (شدت خسارت)، 0.106 (زمان بروز خسارت) حاصل شد. پیشبینی نتایج مدل نوآورانة ما در دادههای آزمایشی، به این نتیجه رسید که مدل هوشمند ارائهشده دقت مناسبی دارد. شرکتهای بیمه بهشدت علاقهمند پیشبینی آیندهاند و پیشبینی خسارت فرصتی برای کاهش زیان مالی برای شرکت فراهم میکند. بهکارگیری یادگیری عمیق در پیشبینی خسارت آتشسوزی و پیشبینی زمان بروز خسارت، علاوهبر احتمال و شدت، نوآوریهای مدل هستند.نتیجهگیری: یادگیری ماشین میتوانند به شرکتها کمک کنند تا خدمات خود را با دقت بیشتری بهینه کنند، مدیریت ریسک را تقویت و در نتیجه ابزارهایی برای تصمیمگیری بهتر فراهم نمایند. بهکارگیری یادگیری عمیق در پیشبینی خسارت بیمه میتواند بهصورت کاربردی جایگزین فرایند دستی پیچیده، زمانبر و نادقیق موجود در شرکتهای بیمه شود و سرآغار توسعة نوین در مدیریت ریسک، مدیریت اتکایی و بهبود نرخگذاری بیمة آتشسوزی باشد.
مقاله علمی
قیمتگذاری محصولات بیمهای
عباس خندان؛ لیلی نیاکان؛ زهرا فخاری نژاد
چکیده
پیشینه و اهداف: ضریب نفوذ بیمه عمر بهعنوان یک محصول مهم بیمهای و برنامهریزی مالی در ایران بسیار پایین است و یکی از دلایل آن بازخرید بیمهنامههاست. هدف این مقاله بررسی تأثیر مشخصههای فردی و قراردادی بیمهنامههاست که بر بازخرید بیمهنامههای عمر به شرط فوت اثر میگذارند.روششناسی: برای این منظور ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ضریب نفوذ بیمه عمر بهعنوان یک محصول مهم بیمهای و برنامهریزی مالی در ایران بسیار پایین است و یکی از دلایل آن بازخرید بیمهنامههاست. هدف این مقاله بررسی تأثیر مشخصههای فردی و قراردادی بیمهنامههاست که بر بازخرید بیمهنامههای عمر به شرط فوت اثر میگذارند.روششناسی: برای این منظور از دادههای آماری و اطلاعات ثبتی 35171 خریدار بیمهنامههای عمر و مستمری یک شرکت بیمهای در مقطع سال 1400 بهعنوان پایلوت استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل نیز از دادهکاوی و الگوریتمهای یادگیری عمیق و شبکه عصبی که دقت بسیار بالایی در پیشبینی دارند استفاده شد.یافتهها: مدل از دقت مطلوب 74 درصد در پیشبینی هر دو نوع بیمهنامههای عدم بازخرید و بازخرید شده برخوردار است. البته در پیشبینی عدم بازخرید بیمهنامهها عملکرد بسیار بهتر بوده اما چون موضوع اصلی مقاله پیشبینی بیمهنامههای بازخرید شده است، در تفسیر نتایج بیشتر به آن توجه شد. نتایج بدست آمده با وجود مشکل نامتوازن بودن دادهها مطلوب است. در دادهها مورد بررسی نسبت بیمهنامههای بازخریدی به عدم بازخرید 3 به 100 است که این عدم توازن موجب میشود فرآیند یادگیری به سمت پیشبینی طبقه با بیشترین فراوانی سوگیری پیدا کند. با این وجود، شاخص پوشش 59 درصدی بدست آمده نشان داد که از مجموع 244 بیمهنامه بازخرید شده در مجموعه داده تست، شبکه توانسته اغلب آنان یعنی 145 مورد را به درستی در طبقه بیمهنامههای بازخریدی پیشبینی و طبقهبندی کند.نتیجهگیری: نشان داده شد که از مشخصههای جمعیتشناختی متغیرهای سن، جنسیت زن، اضافه نرخ پزشکی، نرخ خطر حادثی و از مشخصههای قرارداد نیز مدت بیمهنامه، مدت زمان سپریشده از شروع بیمهنامه، شیوه پرداخت حقبیمه با اقساط بلندمدتتر، بالاتر بودن ضرایب افزایش سالانه سرمایه و حقبیمه و کمتر بودن تعداد موارد پوشش و سرمایه فوت با بازخرید اثر عکس داشته و احتمال آن را کاهش میدهند. با بازخرید بیمهنامه بصورت عکس مرتبط هستند. نسبت بیمهگذار و بیمهشده نیز تأثیرگذار بوده و نشان داده شد که بازخرید وقتی بیمهگذار بیمهنامه عمر را برای خود بخرد در حدأقل و با دور شدن نسبت خویشاوندی احتمال بازخرید افزایش مییابد.
مقاله علمی
ارزیابی خسارت در رشته های بیمه
افروز شکوری؛ محی الدین ایزدی؛ بهاءالدین خالدی
چکیده
پیشینه و اهداف: ذخیرة خسارت که برای سودآوری و پرداخت بدهی بیمهگر حیاتی است، پیشبینی مبلغی است که بیمهگر باید برای خسارتهای آینده بپردازد. در سالهای اخیر، بسیاری از پژوهشگران وابستگیهای بین چند مثلث تأخیر را برای تعیین ذخایر زیان در نظر گرفتهاند. هدف اصلی این مقاله پیشبینی خسارتهای معوق در مثلثهای تأخیر وابسته با استفاده ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: ذخیرة خسارت که برای سودآوری و پرداخت بدهی بیمهگر حیاتی است، پیشبینی مبلغی است که بیمهگر باید برای خسارتهای آینده بپردازد. در سالهای اخیر، بسیاری از پژوهشگران وابستگیهای بین چند مثلث تأخیر را برای تعیین ذخایر زیان در نظر گرفتهاند. هدف اصلی این مقاله پیشبینی خسارتهای معوق در مثلثهای تأخیر وابسته با استفاده از مدلهای تصادفی است که در آنها وابستگی بین مثلثها و وابستگی بین خسارتهای معوق پرداختی در یک سال تقویمی در هر مثلث تأخیر در نظر گرفته میشود.روششناسی: استفاده از وابستگی بین خسارتهای معوق متناظر در مثلثهای تأخیر مربوط به چند رشتة بیمهای ممکن است در افزایش دقت پیشبینی خسارتهای معوق تأثیرگذار باشد. همچنین، در یک مثلث تأخیر مربوط به یک رشتة بیمهای، علاوهبر عوامل سال وقوع خسارت و تعداد سالهای تأخیر پرداخت خسارت معوق، سال تقویمی پرداخت خسارت هم میتواند در میزان پرداخت خسارت برای سالهای وقوع خسارت متفاوت تأثیرگذار باشد. بنابراین در نظر گرفتن وابستگی تقویمی بین خسارتهایی که در یک سال تقویمی پرداخت میشوند، میتواند دقت پیشبینی در مثلثهای تأخیر را بهبود بخشد. بنابراین، در مدلبندی توأم خسارتهای معوق چند مثلث تأخیر، دو نوع وابستگی بینمثلثی و درونمثلثی وجود دارد. در این مقاله، از دو روش برای مدلبندی این دو نوع وابستگی استفاده میشود. در روش نخست، با در نظر گرفتن توزیع چندمتغیره برای خسارتهای معوق در سلولهای متناظر مثلثهای تأخیر، وابستگی بین مثلثها مدلبندی میشود. در این روش، وابستگی تقویمی بین خسارتهای معوق در هر مثلث تأخیر با استفاده از اضافه کردن عامل اثر سال تقویمی در مدل میانگین توزیع خسارتهای معوق در نظر گرفته میشود. در روش دوم، یک توزیع چندمتغیره برای خسارتهای معوق پرداختی سالهای تقویمی متناظر مثلثهای تأخیر در نظر گرفته میشود که در این صورت هر دو نوع وابستگی با استفاده از توزیع چندمتغیره مدلبندی میشود. برای برآورد پارامترهای مدل، در هر دو روش، از رهیافت بیزی و روش نمونهگیری مونت– کارلوی همیلتونی استفاده میشود.یافتهها: در این مقاله، دادههای خسارتهای معوق در دو رشتة بیمة بدنه و بیمة شخص ثالث اتومبیل یک شرکت بیمة ایرانی در بازة سالهای 1392 تا 1395 که بهصورت فصلی ثبت شده است، استفاده میشود. با استفاده از توزیع آمیخته– مقیاس چندمتغیره با توزیعهای حاشیهای نرمال و وابستگی مفصلی، دو روش مدلبندی وابستگی تقویمی مقایسه میشوند. برای این منظور، از معیار میانگین قدرمطلق خطای درصدی برای اندازهگیری دقت پیشبینی دو روش استفاده میشود. برای دادههای مورد استفاده، مشاهده میشود که میانگین قدرمطلق خطای درصدی استفاده از توزیع چندمتغیره برای مدلبندی وابستگی تقویمی کمتر است از زمانی که از عامل اثر سال تقویمی در مدل میانگین توزیع خسارتهای معوق استفاده شود.نتیجهگیری: با توجه به یافتههای بهدستآمده با استفاده از دادههای یک شرکت بیمة ایرانی، نتیجه میگیریم که مدلبندی وابستگی تقویمی بین خسارتهای معوق در مثلثهای تأخیر با استفاده از توزیع چندمتغیره به پیشبینی دقیقتر ذخایر مربوط به خسارتهای معوق نسبت به استفاده از عامل اثر سال تقویمی در مدل میانگین توزیع خسارتهای معوق منجر میشود.
مقاله علمی
بازارهای مالی
حبیب شیرافکن لمسو؛ امیر غلامی؛ سید محمدمهدی احمدی
چکیده
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف مدلسازی ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک و ژئوپلیتیک بر توانگری مالی در صنعت بیمه و رویکردی جدید به مدلهای میانگینگیری در ایران انجام شده است.روششناسی: این پژوهش از نظر هدف توسعهای– کاربردی و از نظر روش توصیفی– پیمایشی است. بازة زمانی تحقیق دادههای فصلی 1390 تا 1400 در یک بازة 11 ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف مدلسازی ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک و ژئوپلیتیک بر توانگری مالی در صنعت بیمه و رویکردی جدید به مدلهای میانگینگیری در ایران انجام شده است.روششناسی: این پژوهش از نظر هدف توسعهای– کاربردی و از نظر روش توصیفی– پیمایشی است. بازة زمانی تحقیق دادههای فصلی 1390 تا 1400 در یک بازة 11 ساله بوده است. اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانهای جمعآوری شدهاند. برای این منظور، اطلاعات شاخصهای 33 ریسک مؤثر بر توانگری مالی شرکتهای بیمه با استفاده از مدلهای BMA، TVP-DMA و TVP-DMS و BVAR بررسی شد.یافتهها: براساس میزان خطا، مدل BMA از بالاترین دقت برخوردار بود. پس از برآورد مدل، 11 متغیر اصلی شناسایی شد که عبارتاند از: رشد اقتصادی، نااطمینانی تورم، نرخ ارز، تحریم، شاخص KOF، بازده سرمایه در گردش، نسبت کفایت نقد، نسبت کل بدهی به ارزش ویژه، ضریب خسارت، شاخص هرفیندال– هیرشمن و ریسک ژئوپلیتیک. کاملاً از نتایج مشهود است که ریسکهای متعددی بر توانگری مالی در صنعت بیمه اثرگذارند و این امر پیشبینی این وضعیت را با مشکلات متعددی روبهرو میسازد. در نتیجه برای طراحی مدلهای پیشهشداردهندة این متغیر لازم است از یک مدل جامع و سیستمی که ابعاد مختلف این شاخص را بررسی میکند، بهره گرفته شود.نتیجهگیری: در این مطالعه از طریق بررسی ارتباطات تجربی نشان دادیم که با توجه به احتمالات مختلف محاسبهشده بین مدلهای جایگزین، اعتماد به یک مدل مفهومی منفرد در فرایند مدلسازی توانگری مالی به ایجاد پیشبینیهای غیرصحیح منجر شده، در نهایت تصمیمات مدیریتی در رابطه با آن مدل با خطر شکست در پیشبینی مواجه خواهد شد. براساس نتایج تعدد عوامل مؤثر بر توانگری مالی، در مدیریت شرکت بیمه لازم است از یک دیدگاه سیستمی بهره برد و صرفاً در نظر گرفتن یک مدل مشخص یا یک سلسله متغیر مشخص نمیتواند دیدگاه جامعی در راستای تعیین مدل بهینة توانگری مالی در این صنعت ارائه کند.
مقاله علمی
مطالعات اجتماعی بیمه
مهدی شکوری؛ طهمورث شیری؛ رضا علی محسنی
چکیده
پیشینه و اهداف: دولتها همواره برای ادارة جامعه، نظام حمایتی– رفاهی داشتهاند که در راستای سیاستهای رفاهی تعیینشده از سوی آنها عملیاتی میشود. بخش عمدة این حمایتها که مشتمل بر «مساعدت اجتماعی»، «بیمههای اجتماعی» و «سیاست بازار کار» است، محصول سیاستهای رفاهی است. هدف مقالة حاضر، تحلیل گفتمان سیاست ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: دولتها همواره برای ادارة جامعه، نظام حمایتی– رفاهی داشتهاند که در راستای سیاستهای رفاهی تعیینشده از سوی آنها عملیاتی میشود. بخش عمدة این حمایتها که مشتمل بر «مساعدت اجتماعی»، «بیمههای اجتماعی» و «سیاست بازار کار» است، محصول سیاستهای رفاهی است. هدف مقالة حاضر، تحلیل گفتمان سیاست رفاهی در «قانون کار» و «طرح بیمة بیکاری ایام کرونا» است.روششناسی: روش تحلیل گفتمان (به شیوة تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه)، روش پژوهش انتخابی در این نوشتار است. به این منظور، متن «قانون کار» و «طرح بیمة بیکاری ایام کرونا» بهعنوان جامعة هدف پژوهش، مبنای بررسی و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: در طول چهار دهه پس از پیروزی انقلاب، همواره ایران دارای سیاستها و برنامههای رفاهی بوده، اما جایگاه سیاست رفاهی در حوزة بیمة بیکاری در گفتمانهای سیاسی و اجتماعی دولتهای پس از انقلاب یکسان نبوده است و در ترسیم فضای گفتمانی هر دولت، با توجه به دالّ مرکزی آن، سازوکارهای سیاست رفاهی در حوزة رفع بیکاری و اشتغالآفرینی متفاوت بوده و در ضمن مفصلبندی گفتمان حاکم بر قانون کار و طرح بیمة بیکاری ایام کرونا تاحدودی متمایز بوده است. بدینترتیب که دالّ شناور «سیاست رفاهی در حوزة رفع بیکاری» در قانون کار را بر مبنای دالّ مرکزی «سیاست اجتماعی اشتغال کامل» میتوان تعریف کرد، اما در طرح بیمة بیکاری ایام کرونا دالّ شناور «سیاست رفاهی در حوزة بیکاری» بر مبنای دال مرکزی «اعمال سیاست حمایتی جامع» قابل تعریف است.نتیجهگیری: فصل مشترک رویکردهای گفتمانی در خصوص بیکاری و حمایتهای مربوطه در ایران — و مشخصاً در قالب دو متن قانونی مذکور — تمرکز بر «عدالت استحقاقی» در بهرهمندی از خدمات کوتاهمدت تأمین اجتماعی در قالب بیمة بیکاری است؛ بدینمعنا که صرفاً مشمولان قانون تأمین اجتماعی و قانون کار، مستحق برخورداری از حمایت بیمهای تلقی میشوند و آن دسته از بیکاران که فاقد چنین مشخصاتی باشند، خارج از حوزة حمایتی قرار گرفتهاند؛ چنین تلقی و رویکردی، در تعارض با سیاست مندرج در اصل 29 قانون اساسی است، زیرا تأکید این مادة قانونی بر این است که تأمین اجتماعی یک حق همگانی است که دولتها مکلفاند آن را از طریق بهکارگیری درآمدهایعمومی و یا استفاده از منابع حاصل از مشارکت مردم، برای آحاد جامعه تأمین کنند؛ این اصل دقیقاً اشاره به لزوم رعایت «نگاه حمایتی و جامع (مبتنی بر عدالت توزیعی)» دارد.
مقاله علمی
فناوریهای نوین بیمهای
محمود یحیی زاده فر؛ آرش نجف پور؛ میثم شیرخدایی؛ جواد سلطان زاده
چکیده
پیشینه و اهداف: امروزه توسعة بازارهای مالی نوین بهمنظور افزایش سرمایهگذاری مولد مورد توجه محققان و سیاستگذاران رشد و توسعة اقتصادی قرار گرفته است. در چند دهة اخیر نوآوری فنّاورانه محرک اصلی تحول صنایع مختلف در جهان بوده و صنعت بیمه هم جزء این صنایع است. توسعة این بازارها که با ظهور فنّاوریهای نوظهور و برافکن بوده، کسبوکارهای ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: امروزه توسعة بازارهای مالی نوین بهمنظور افزایش سرمایهگذاری مولد مورد توجه محققان و سیاستگذاران رشد و توسعة اقتصادی قرار گرفته است. در چند دهة اخیر نوآوری فنّاورانه محرک اصلی تحول صنایع مختلف در جهان بوده و صنعت بیمه هم جزء این صنایع است. توسعة این بازارها که با ظهور فنّاوریهای نوظهور و برافکن بوده، کسبوکارهای نوپا را ایجاد کرده است که در کشورهای در حال توسعه با چالشهایی مواجهاند. این مطالعه با هدف شناسایی چالشهای موجود برای شکلگیری اینشورتک در شرکتهای بیمهای در ایران انجام شده است.روششناسی: روش پژوهش کیفی و گردآوری اطلاعات به دو روش مطالعة مبانی نظری و پیشینه و مصاحبة عمیق با خبرگان انجام شده است. برای تحلیل اطلاعات گردآوریشده از روش تحلیل محتوای کیفی و نرمافزار مکسکیودا استفاده شد. بهمنظور بررسی اعتبار نتایج حاصل از تحلیل محتوا از اعتبار معطوف به داده استفاده شد. جامعة آماری این پژوهش تمامی مدیران کسبوکارهای اینشورتکی کشور است، اما بهدلیل عدم امکان شناسایی همة آنها، نمونهبرداری قضاوتی هدفمند انجام شد.یافتهها: یافتهها نشان داد سطح اجماع برای موضوع خاصی که از طریق مصاحبه به دست آمد، بهعنوان مبنایی برای تفکیک نتایج برای تخمین شدت رابطه استفاده شد. پس از مرحلة کدگذاری باز 52 شاخص اولیه استخراج و در کدگذاری محوری 21 مؤلفة فرعی و 12 مؤلفة اصلی شناسایی و بهمنظور بررسی اعتبار کدگذاری از آزمون کاپا استفاده شد که نشان داد کدگذاری از اعتبار بالایی برخوردار است، که این ابعاد و مقولهها شامل فرهنگسازی، یکپارچگی، آموزش، تضاد منافع، مشکلات مالی، ساختار مدیریتی، زیرساختها، قوانین، بیتوجهی به نوآوری و محصولات جدید، عدم سرمایهگذاری، مالیات و قراردادهاست. خبرگان قویترین اجماع بین تضاد منافع، ساختار مدیریتی، قوانین، زیرساختها، فرهنگسازی و آموزش پیشبینی کردند که نشان میدهد آنها عناصر اصلی چارچوب پیشنهادی هستند.نتیجهگیری: یافتههای تحقیق نشان داد چالشها و موانع استفاده از اینشورتک در ایران را میتوان به دو دستة عمدة خرد و کلان تقسیم کرد. در سطح کلان موانعی مثل قوانین و مقررات، وجود انحصار و مشکلات مربوط به زیرساختهای کلان وجود دارد که همت و توجه مسئولان دولتی و مدیران صنعت بیمه را میطلبد. در سطح خرد که بیشتر جنبة درونسازمانی دارد، موانعی مثل منافع، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، زیرساختهای سازمانی و مسئلة آموزش کارکنان است که باید مورد توجه مدیران سازمانها قرار گیرد. با توجه به ورود فنّاوری به بیمه در سطح بینالملل، تغییرات مختلفی در عرصة بیمه بهوجود آمد. براساس نتایج این تحقیق چنانچه کارکردهایی مانند زیرساختها، ساختار مدیریتی، منافع، قوانین، فرهنگسازی و آموزش در ایران بهدرستی انجام نشود، زمینة فعالیت اینشورتکها در ایران بهخوبی فراهم نخواهد شد. همچنین چارچوب مطرحشده در این پژوهش به مدیران و سیاستگذاران این عرصه در رفع چالشهای موجود کمک خواهد کرد.