شهرام کریمنژاد؛ رضا نجف بیگی؛ کرماله دانشفرد؛ اکبر عالم تبریز
چکیده
مفهوم حاکمیت مالی به روش مدیریت امور مالی یک سازمان در راستای اهداف سازمانی و استراتژیک خود اشاره دارد، بهگونهای که از ایجاد سطوح بالای پاسخگویی در قبال تمامی ذینفعان اطمینان کسب شود. امروزه نظام تأمین اجتماعی به دلایلی همچون تغییرات جمعیتشناختی و بحرانهای اقتصادی با عدم ثبات مالی مواجه است. در این رابطه بهعنوان یک راهکار، ...
بیشتر
مفهوم حاکمیت مالی به روش مدیریت امور مالی یک سازمان در راستای اهداف سازمانی و استراتژیک خود اشاره دارد، بهگونهای که از ایجاد سطوح بالای پاسخگویی در قبال تمامی ذینفعان اطمینان کسب شود. امروزه نظام تأمین اجتماعی به دلایلی همچون تغییرات جمعیتشناختی و بحرانهای اقتصادی با عدم ثبات مالی مواجه است. در این رابطه بهعنوان یک راهکار، اتخاذ رویکرد حاکمیت مالی از سوی نهادهایی همچون سازمان بینالمللی کار و اتحادیۀ بینالمللی تأمین اجتماعی توصیه شده است. از آنجایی که اجزای حاکمیتی باید با نیازها، ارزشها و شرایط اجتماعی و اقتصادی خاص هر کشور سازگار شوند، هدف این پژوهش دستیابی به چگونگی الگوی حاکمیت مالی در سازمان تأمین اجتماعی ایران است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و به روش نظریۀ مبنایی بوده و با انجام مصاحبۀ ژرفنگر با 27 نفر از خبرگان سازمان تأمین اجتماعی که با استفاده از نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدهاند، انجام شده است. بر اساس تحلیل دادهها و الگوی پژوهش میتوان نتیجه گرفت که ثبات مالی به منظور حفظ توانایی پاسخگویی سازمان تأمین اجتماعی در قبال ذینفعان با استفاده از راهبردهایی همچون دوراندیشی، مشارکت اثربخش و شفافیت قابل احصاست.
آتوسا گودرزی؛ سید جواد طباطبایی منش
چکیده
تقلب در حقوق و مزایای بیمۀ بیکاری همواره یکی از موضوعات حساس و مورد توجه در حوزۀ بیمههای اجتماعی است که طبق قوانین، جزو جرائم کیفری بوده و قابل پیگیری است. در حال حاضر بهترین روش به منظور ارزیابی تقلب، کنترل آن در همان مراحل اولیۀ شکلگیری و به کمک اطلاعات تقلبهای کشفشدۀ گذشته است. در این مقاله ابتدا مراحل استاندارد کنترل تقلب ...
بیشتر
تقلب در حقوق و مزایای بیمۀ بیکاری همواره یکی از موضوعات حساس و مورد توجه در حوزۀ بیمههای اجتماعی است که طبق قوانین، جزو جرائم کیفری بوده و قابل پیگیری است. در حال حاضر بهترین روش به منظور ارزیابی تقلب، کنترل آن در همان مراحل اولیۀ شکلگیری و به کمک اطلاعات تقلبهای کشفشدۀ گذشته است. در این مقاله ابتدا مراحل استاندارد کنترل تقلب در تقاضاهای بیمهای مورد بررسی قرار گرفته و سپس با توجه به وجود پایگاه دادۀ مناسب در خصوص مقرریبگیران بیمۀ بیکاری سازمان تأمین اجتماعی، از دو روش دادهکاوی شبکههای عصبی و درخت تصمیم به منظور یافتن الگوهایی مناسب استفاده شده است که میتواند بهعنوان ابزاری سودمند همراه با کاهش قابل توجه در وقت و هزینه به ارزیابی به موقع تقلب در تقاضاهای بیمۀ بیکاری کمک کند. در فرایند مطالعۀ تجربی، این روشها بر روی دادههای واقعی شامل اطلاعات 15983 تقاضای جدید و جاری مقرری بیمۀ بیکاری آزمایش و کارایی هر روش سنجیده شده است. روش شبکههای عصبی با دقت 88 درصد در ارزیابی صحیح متقلبانه یا عادیبودن تقاضاها، بهترین کارایی را در مقایسه با روش درخت تصمیم با دقت 84 درصد در برداشته است. بر این اساس، مهمترین متغیرهای مؤثر بر تقاضاهای متقلبانه در روش شبکههای عصبی بهترتیب، متغیرهای شغل قبلی بیمهشده، سابقۀ پرداخت حق بیمه، سن و در روش درخت تصمیم، متغیرهای محل جغرافیایی شعبه، جنسیت، و تعداد افراد تحت تکفل متقاضی هستند.
وحید برادران؛ مرتضی حبشی
چکیده
لازمۀ برنامهریزی مناسب برای توسعۀ خدمات تأمین اجتماعی، برآورد دقیق درآمدهای حاصل از دریافت حقبیمه، پیشبینی رفتار بیمهپردازان بهخصوص بیمهپردازان اختیاری، و برنامهریزی برای نگهداشت آنهاست. در این پژوهش، رفتار بیمهپردازان اختیاری در قالب سیستم زنجیرهای مارکوف برای محاسبۀ احتمال تغییر وضعیت آنها مدلسازی ...
بیشتر
لازمۀ برنامهریزی مناسب برای توسعۀ خدمات تأمین اجتماعی، برآورد دقیق درآمدهای حاصل از دریافت حقبیمه، پیشبینی رفتار بیمهپردازان بهخصوص بیمهپردازان اختیاری، و برنامهریزی برای نگهداشت آنهاست. در این پژوهش، رفتار بیمهپردازان اختیاری در قالب سیستم زنجیرهای مارکوف برای محاسبۀ احتمال تغییر وضعیت آنها مدلسازی شده است. وضعیتهای بیمهپردازان قبل و بعد از عقد قرارداد با جمعآوری و مطالعۀ دادههای این نوع بیمهپردازان در شعبۀ دو تأمین اجتماعی همدان در فاصلۀ سالهای 1386 تا 1393 در هفت موقعیت شناسایی شده است. در یک تحلیل، وضعیت هر بیمهپرداز در سال پس از عقد قرارداد به دو وضعیت استمرار و عدم استمرار دستهبندی شده و با دادههای مطالعۀ موردی احتمالات گذار آنها محاسبه شده است. تحلیل مارکوف بیانگر آن است که با احتمال 01/78 درصد یک بیمهگذار اختیاری در سالهای آینده استمرار به پرداخت حقبیمه میکند و با احتمال حدود 22 درصد از این نوع بیمه رویگردانی میکند. بر این اساس، رابطهای برای پیشبینی تعداد بیمهپردازان اختیاری در پایان هر سال توسعه داده شده است. در تحلیل دیگری، احتمال اینکه یک بیمهپرداز اختیاری پس از رویگردانی از بیمۀ اختیاری به چه حالتی از بیمهپردازی و یا عدم بیمهپردازی گرایش پیدا میکند نیز با زنجیرهای مارکوف برآورد شده است.