آیندهپژوهی در صنعت بیمه
انور خسروی؛ نادیا محمدی سراب
چکیده
پیشینه و اهداف: متنوعسازی محصولات یکی از راهبردهای بنگاههای اقتصادی در راستای کاهش ریسک، افزایش قدرت برند، تسلط پایدار بر بازار، حداکثر استفاده از منابع، افزایش درآمد و سودآوری است. بحث در خصوص تنوعبخشی موضوع جدیدی نیست و آنچه در این خصوص جدید است مطالعاتی است که به کمّی کردن فرایند متنوعسازی و بررسی دقیقتر این موضوع میپردازد. ...
بیشتر
پیشینه و اهداف: متنوعسازی محصولات یکی از راهبردهای بنگاههای اقتصادی در راستای کاهش ریسک، افزایش قدرت برند، تسلط پایدار بر بازار، حداکثر استفاده از منابع، افزایش درآمد و سودآوری است. بحث در خصوص تنوعبخشی موضوع جدیدی نیست و آنچه در این خصوص جدید است مطالعاتی است که به کمّی کردن فرایند متنوعسازی و بررسی دقیقتر این موضوع میپردازد. در این راستا هدف مقاله شناسایی سه گروه محصول برای شرکتهای بیمه شامل رقابتپذیر یا فعال، دارای پتانسیل رقابتپذیری یا بالقوه فعال و فاقد پتانسیل رقابتپذیری یا غیرفعال و در نهایت تعیین توالی محصولات بالقوه فعال براساس راهبردهای حریصانه، حداکثری، درجه بالا، درجه پایین و ترکیبی در راستای افزایش متنوعسازی فعالیتهای بیمهای شرکتها بوده است.روششناسی: مطالعة حاضر از نظر روش، تحلیلی– توصیفی و از نظر هدف کاربردی است. ابتدا با استفاده از میانگین پنج ساله دادههای (2021-2017) حقبیمة دریافتی 29 شرکت مورد بررسی، مزیت نسبی آشکارشده بهتفکیک 16 رشته فعالیت بیمهای، محاسبه شده است. در مرحلة بعد با تشکیل ماتریس شرکت– محصول تنوع شرکتهای بیمه اندازهگیری و از این ماتریس برای محاسبة شاخص مجاورت و سپس ترسیم شبکة محصولات بیمة کشور استفاده شده است. فضای محصول 29 شرکت بیمة مورد بررسی ترسیم و جایگاه هر شرکت بهلحاظ تعداد محصولات متنوع، تعداد محصولات تنوعپذیر و تعداد محصولاتی که امکان تنوعپذیری ندارند، تعیین شده است. در گام بعد, احتمال تنوعپذیری محصولاتی که دارای مزیت نسبی آشکارشده نبودهاند محاسبه و در نهایت با کاربرد علم شبکه براساس راهبردهای مختلف اولویت محصولات برای متنوعسازی و رقابتپذیری تعیین شده است.یافتهها: برای 29 شرکت مورد بررسی مشخص شد که هر شرکت در ارائة کدام فعالیت بیمهای رقابتپذیر، پتانسیل رقابتپذیری را دارند یا فاقد پتانسیل رقابتپذیری هستند. فضای محصول برای تمامی شرکتهای بیمه ترسیم و با بهرهگیری از علم شبکه نقشة راه متنوعسازی رشته فعالیتهای بیمهای شرکتها بر مبنای راهبردهای مختلف تعیین شده است.نتیجهگیری: از سال 2002 فرایند خصوصیسازی صنعت بیمه در ایران اغاز شده که این فرایند تأثیرات درخور ملاحظهای بر ساختار صنعت بیمه و رفتار شرکتها گذاشته است. یکی از راهبردهای شرکتهای بیمه در راستای رقابتپذیری و افزایش سودآوری متنوعسازی محصولات است. در این مطالعه ابتدا تعداد محصولات متنوع 29 شرکت بیمه محاسبه و مشخص شد شرکت بیمة البرز با 10 محصول بیشترین تنوع را دارند، شرکتهای بیمة خاورمیانه، کیش، آسماری و قشم با دارا بودن تنوع در یک محصول دارای کمترین تنوع در محصولات بیمهای هستند. در گام بعد احتمال فعالسازی محصولاتی که شرکتهای بیمه در عرضة آنها دارای مزیت نسبی آشکارشده یا فعال نیستند اندازهگیری شد و بهاینترتیب محصولات بیمهای هر شرکت به سه دستة فعال، بالقوه فعال و غیرفعال تقسیم شد. سپس فضای تولید 29 شرکت بیمه ترسیم و در این فضا محصولات فعال، بالقوه فعال و غیرفعال شرکتهای بیمه مشخص شد. در نهایت با کاربرد علم شبکه مسیر و نقشة راه متنوعسازی شرکتهای بیمه براساس چهار راهبرد حداکثری، حریصانه، درجه بالا، درجه پایین و نیز راهبرد ترکیبی (با روشهای بردا و کپلند) مشخص و تعیین شد. در راهبرد حداکثری طی هر مرحله محصول با بیشترین اتصال به محصولات فعال انتخاب شدند. براساس این راهبرد بهطور مثال برای شرکت بیمة تجارت نو بهمنظور متنوعسازی، بیمة زندگی در اولویت اول، سایر انواع بیمه در اولویت دوم و حوادث راننده و شخص ثالث در اولویت سوم قرار گرفتند. در راهبرد حریصانه در هر مرحله محصول با بالاترین احتمال فعالسازی بهترتیب زمان فعالسازی کمتر انتخاب میشود. در راهبرد درجه بالا در هر مرحله محصولی برای متنوعسازی انتخاب میشود که در شبکه بیشترین ارتباط را با سایر محصولات داشته باشد اما در راهبرد درجه پایین طی هر مرحله محصول با کمترین ارتباط با سایر محصولات در شبکه برای فعالسازی برگزیده میشود. در راهبردهای درجه بالا و حداکثری رشته فعالیتهایی برای رقابتپذیری انتخاب میشوند که در آینده امکان رقابتپذیر شدن محصولات بیشتری را در شبکة محصولات فراهم آورند. درحالیکه در صورت انتخاب راهبردهای حریصانه و درجه پایین امکان رقابتپذیری رشته فعالیتهای کمتری در آینده وجود خواهد داشت. براساس یافتههای این مطالعه مشخص شد که الزاماً مسیر و نقشة راه متنوعسازی محصولات برای تمامی شرکتهای بیمه یکسان نیست و شرکتها میتوانند در راستای تنوعبخشی به محصولات، راهبردهای کوتاهمدت (حریصانه و درجه پایین)، بلندمدت (درجه بالا و حداکثری) یا ترکیبی از آنها را انتخاب کنند.
منیژه یادگاری؛ تورج مجیبی؛ نیلوفر ایمان خان؛ سید علی مهدی زاده اشرفی
چکیده
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارائه الگوی برندسازی کارفرما در شرکتهای بیمه خصوصی ایرانی انجام شده است.روششناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی با رویکرد توسعهای بود که برای جمعآوری دادهها از دو ابزار مصاحبه و پرسشنامه استفاده نمود. خبرگان پژوهش از 22 نفر از افراد با سابقه فعالیت در صنعت بیمه و مدیران ارشد شرکتهای فعال بیمهای ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارائه الگوی برندسازی کارفرما در شرکتهای بیمه خصوصی ایرانی انجام شده است.روششناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی با رویکرد توسعهای بود که برای جمعآوری دادهها از دو ابزار مصاحبه و پرسشنامه استفاده نمود. خبرگان پژوهش از 22 نفر از افراد با سابقه فعالیت در صنعت بیمه و مدیران ارشد شرکتهای فعال بیمهای در حوزه سرمایه انسانی تشکیل شده بود. یافتهها: تحلیل دادهها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی بیانگر 16 مقوله کلی در قالب مدل پارادایمی شامل شرایط علی، مقولهمحوری شایستهگرایی، استراتژیهای استقرار، عاملهای زمینهای، شرایط مداخلهگر، شرایط تسهیلکننده و پیامدهای فرایند الگوی برندینگ کارفرما در شرکتهای بیمه خصوصی بود که روابط بین ابعاد مختلف را انعکاس میداد.نتیجهگیری: نتایج نشان داد برندسازی کارفرما در شرکتهای بیمه بر مبنای تعادل کار و زندگی، پاداش و مزایا، مسؤولیت اجتماعی، قدرت برند سازمان، برندسازی داخلی، محیط کاری، شایستگیهای فردی و تخصصی، فرهنگ و محیط سازمانی تحقق مییابد.
اباذر حلم زاده؛ کریم حمدی؛ کامبیز حیدرزاده هنزایی
چکیده
هدف: در سالهای اخیر، در صنعت بیمه تلاش زیادی صورت گرفته تا سهم پورتفوی بیمههای عمر کشور افزایش یابد. در حال حاضر این سهم در مقایسه با آمارهای جهانی ناچیز است و از همین میزان نیز هرساله درصدی بازخرید میشوند. باتوجه به اینکه تحقیقات صورت گرفته در زمینه بیمه عمر همگی نگاهی پسنگر داشتهاند و هیچ یک به دنبال پیشبینی این رفتار ...
بیشتر
هدف: در سالهای اخیر، در صنعت بیمه تلاش زیادی صورت گرفته تا سهم پورتفوی بیمههای عمر کشور افزایش یابد. در حال حاضر این سهم در مقایسه با آمارهای جهانی ناچیز است و از همین میزان نیز هرساله درصدی بازخرید میشوند. باتوجه به اینکه تحقیقات صورت گرفته در زمینه بیمه عمر همگی نگاهی پسنگر داشتهاند و هیچ یک به دنبال پیشبینی این رفتار در مشتریان نبودهاند، هدف این تحقیق این است که گرایش افراد به بازخرید بیمههای عمر را، به وسیله متغیرهای مستقل تقدیرگرایی، سرمایه اجتماعی، آگاهی از مزایای بیمه عمر، ارزشمندی مزایای بیمه عمر برای فرد، احساس امنیت سیاسی، احساس امنیت اقتصادی، احساس امنیت شغلی و متغیرهای زمینهای بسنجد و در نتیجه رفتار بازخرید در بیمهگذاران عمر را بیازماید.روش شناسی :روش مورد استفاده در این تحقیق، آزمونهای همبستگی و رگرسیون است.یافتهها : طبق یافتههای این تحقیق که روی نمونهی 400 نفری از بیمهگذاران عمر شرکت بیمه کارآفرین در سالهای 1390 تا 1395 انجام شده، فقط میان سرمایه اجتماعی با گرایش به بازخرید رابطه مستقیم وجود دارد و سایر روابط معکوس است. همچنین، فرضیه وجود رابطه معکوس میان گرایش به بازخرید با امنیت اقتصادی رد شد. از بین متغیرهای زمینهای، میزان تحصیلات قویترین رابطه را با گرایش به بازخرید دارد که این رابطه نیز معکوس است. به علاوه، طبق نتایج آزمون رگرسیون، از بین متغیرهای مورد بررسی، متغیر تقدیرگرایی در گرایش به بازخرید بیمههای عمر از بیشترین قدرت برخوردار است و پس از آن، به ترتیب ارزشمندی مزایای بیمه عمر و احساس امنیت سیاسی در رتبههای بعدی قرار دارند. متغیرهای امید به آینده و احساس امنیت اقتصادی، از کمترین اثر کل برخوردارند و قدرت تبیینکنندگی کمتری نسبت به دیگر متغیرها دارند.نتیجهگیری: بنابراین، با توجه به اهمیت شاخص ارزشمندی مزایای بیمه عمر، بیمهگران و فروشندگان بیمههای عمر بایدحداکثر تلاش خود را برای فهماندن مزایای واقعی پوشش بیمه عمر، به مشتری یا بیمهگذار بیمه عمر انجام دهند.
رضا جعفری؛ نادر مظلومی؛ امیر صفری
چکیده
هدف: ارائۀ روشی کاراتر برای سنجش ریسک بازار شرکتهای بیمه در مدل توانگری مالی آییننامۀ شمارۀ 69 شورای عالی بیمه است. ضریبریسک بازار مدل توانگری مالی با دو مسئلۀ اصلی روبهروست: اول آنکه در محاسبۀ این ضریب، روشهای مختلف و کارایی آنها بهدرستی بررسی نشدهاند و دوم آنکه ضریب محاسبهشده برای شرایط عادی است و در محاسبۀ آن، آثار ...
بیشتر
هدف: ارائۀ روشی کاراتر برای سنجش ریسک بازار شرکتهای بیمه در مدل توانگری مالی آییننامۀ شمارۀ 69 شورای عالی بیمه است. ضریبریسک بازار مدل توانگری مالی با دو مسئلۀ اصلی روبهروست: اول آنکه در محاسبۀ این ضریب، روشهای مختلف و کارایی آنها بهدرستی بررسی نشدهاند و دوم آنکه ضریب محاسبهشده برای شرایط عادی است و در محاسبۀ آن، آثار شوکهای اقتصادی برای استخراج نوسانپذیری در شرایط بحرانی (استرس) لحاظ نشده است. لذا، هدف این پژوهش ارائۀ روش جدیدی است که در آن دو مدل خودبازگشت با وقفۀ توزیعشده (ARDL) و واریانس ناهمسانی خودبازگشت تعمیمیافته (GARCH) تلفیق شدهاند.روششناسی: با استفاده از دادههای آماری شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران (TEPIX)، رشد اقتصادی، نرخ تورم و نرخ ارز، بهصورتفصلی و در دورۀ 1378:4-1396:4 و با استفاده از سنجۀ ارزش در معرض ریسک (VaR)، به مدلسازی ریسک بازار سرمایهگذاری در سهام شرکتهای بورسی اقدام کردیم. بدینمنظور، سه روش واریانس- کوواریانس ساده، مدل AR-GARCH و مدل ARDL-EGARCH به کار برده شدند. در نهایت، با استفاده از آزمون بازخورد کوپیک، مدل ARDL-EGARCH بهترین مدل شناخته شد.یافتهها: نشان میدهد که استفاده از شیوة ارائهشده در این مقاله، در برآورد ضریبریسک بازار مدل توانگری، از سایر روشها، کارایی بیشتری دارد.نتیجهگیری: نتایج مبین آن است که با استفاده از این مدل، ضریبریسک بازار سرمایهگذاری در سهام شرکتهای بورسی مدل توانگری مالی در شرایط اقتصادی عادی در حدود 39درصد و در شرایط بحرانی و استرس در حدود 4/86درصد برآورد میشود.
حسین محسنی؛ مهدی صادقی شاهدانی
چکیده
هدف: در دهه اخیر، توجه به ابعاد حاکمیت شرکتی در پژوهشهای نظری حوزه نهادهای اقتصادی و به طور خاص شرکتهای بیمه از اهمیت شایانی برخوردار شده است. هدف پژوهش، بررسی تأثیر سازوکارهای حاکمیت شرکتی بر توانگری شرکتهای بیمهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار با استفاده از مدل کاراتر و تحلیل نتایج حاصل با نظریه های این حوزه است.روششناسی: ...
بیشتر
هدف: در دهه اخیر، توجه به ابعاد حاکمیت شرکتی در پژوهشهای نظری حوزه نهادهای اقتصادی و به طور خاص شرکتهای بیمه از اهمیت شایانی برخوردار شده است. هدف پژوهش، بررسی تأثیر سازوکارهای حاکمیت شرکتی بر توانگری شرکتهای بیمهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار با استفاده از مدل کاراتر و تحلیل نتایج حاصل با نظریه های این حوزه است.روششناسی: تأثیر مؤلفههای منتخب حاکمیت شرکتی (تمرکز مالکیت، اعضای غیرموظف هیئتمدیره، مالکیت مدیریتی، و تفکیک پست) و چهار متغیر عملکرد مالی (سودآوری، نقدینگی، اندازه و رشد شرکتها) بر توانگری مالی شرکتهای بیمه با استفاده از رگرسیون دادههای پانلی، مدل گشتاوری تعمیمیافته و شبکههای عصبی مصنوعی در بازۀ زمانی 1390 تا 1395 میپردازد.یافتهها: نتایج این پژوهش روابط میان توانگری با مؤلفههای تمرکز مالکیت و وجود عضو غیرموظف هیئتمدیره در حوزۀ حاکمیت شرکتی و نیز متغیرهای سودآوری و اندازه در حوزۀ عملکرد مالی شرکتهای بیمه را در هر سه مدل تأیید میکند. همچنین نتایج علاوه بر تأیید نظریه نمایندگی، نشان میدهد کارایی مدلهای غیرخطی در تبیین روابط توانگری مالی و مؤلفههای حاکمیت شرکتی و مالی شرکتها نسبت به مدلهای خطی بیشتر است.نتیجهگیری: سهامداران بزرگ، انگیزههای بیشتری برای نظارت مدیریت دارند، زیرا هزینههای مرتبط با نظارت مدیریت، کمتر از منافع مورد انتظار سهامداران بزرگ در شرکت است. در شرکتهای با مالکیت متمرکز، سهامداران عمده میتوانند بهعنوان ناظرانی عمل کنند که قادر به افزایش کیفیت مدیریت و نیز ارتقای سطح کارایی شرکت باشند. سودآوری (بازدهی داراییها) برآمده از درآمدهای غیرعملیاتی در شرکتهای بیمه میتواند در مجموع بهبود توانگری شرکتها را به همراه داشته باشد. همچنین شرکتهای بیمهای بزرگ تمایل به ارائۀ اطلاعات بیشتر نسبت به شرکتهای کوچکتر به سرمایهگذاران بیرونی دارند و این امر بهرهگیری از تأمین مالی مبتنی بر سهام را افزایش میدهد.
اسدالله افشاری؛ بهروز قزلباش
چکیده
امروزه شرکتهای بیمه به عنوان یک نهاد خدمات مالی در کنار بانکها و سایر مؤسسات اعتباری از طریق ایجاد امنیت اقتصادی- اجتماعی و ایجاد بستر مناسب برای سرمایهگذاری، نقش قابل توجهی در فرایند توسعه اقتصادی کشورها ایفا میکنند. شرکتهای بیمه علاوه بر اینکه در ایجاد امنیت اقتصادی و توسعه سرمایهگذاری برای بنگاهها نقش بسزایی دارند، ...
بیشتر
امروزه شرکتهای بیمه به عنوان یک نهاد خدمات مالی در کنار بانکها و سایر مؤسسات اعتباری از طریق ایجاد امنیت اقتصادی- اجتماعی و ایجاد بستر مناسب برای سرمایهگذاری، نقش قابل توجهی در فرایند توسعه اقتصادی کشورها ایفا میکنند. شرکتهای بیمه علاوه بر اینکه در ایجاد امنیت اقتصادی و توسعه سرمایهگذاری برای بنگاهها نقش بسزایی دارند، خودشان نیز با توجه به ماهیت فعالیتشان اقدام به سرمایهگذاری مینمایند. هدف از این مقاله بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر سطح سرمایهگذاریها با تأکید بر سیاستهای تقسیم سود و جریانات نقد در شرکتهای بیمه بازرگانی است. هجده شرکت بیمه بازرگانی فعال در صنعت بیمه در سالهای 1391-1385 جامعه آماری را تشکیل میدهند. در این مقاله تأثیر هفت متغیر انتخابی بر سطح سرمایهگذاری و داراییهای ثابت شرکتهای بیمه بررسی شده است. این متغیرها عبارتاند از جریان نقد، درآمدهای عملیاتی بیمه، سود عملیاتی، نسبت بدهی، نرخ رشد درآمدهای حقبیمه، تغییرات سود سهام پرداختی و جریان نقد قبل از پرداخت سود سهام. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد سیاست تقسیم سود و جریانات نقدی تأثیر مثبت و معناداری بر سطح سرمایهگذاریهای شرکتهای بیمه دارند.
نرگس سرلک؛ امیر صفری؛ حمیده آلانی
چکیده
هدف اصلی این تحقیق بررسی عملکرد پرتفوی سرمایهگذاری شرکتهای بیمه پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در مقایسه با سایر شرکتهای پذیرفتهشده در بورس تهران است. مبنا تحلیل ریسک و بازدهی، با استفاده از مدلی ترکیبی مشتمل بر این دو معیار ارزیابی است. مدل بهکاررفته برای ارزیابی پرتفوی در این تحقیق (مدل شارپ)، بر مبنای تئوری CAPM ...
بیشتر
هدف اصلی این تحقیق بررسی عملکرد پرتفوی سرمایهگذاری شرکتهای بیمه پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در مقایسه با سایر شرکتهای پذیرفتهشده در بورس تهران است. مبنا تحلیل ریسک و بازدهی، با استفاده از مدلی ترکیبی مشتمل بر این دو معیار ارزیابی است. مدل بهکاررفته برای ارزیابی پرتفوی در این تحقیق (مدل شارپ)، بر مبنای تئوری CAPM است. بدین منظور فرض شده است که اختلاف معناداری بین عملکرد پرتفوی سرمایهگذاری شرکتهای بیمه و پرتفوی سرمایهگذاری سایر شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران (شاخص مبنا) وجود دارد. جامعه آماری تحقیق شامل چهار شرکت بیمه و قلمرو زمانی، سالهای 1381 تا 1388 بوده است. آزمون فرض پژوهش با استفاده از آزمون آماری one sample t-test در نرمافزار SPSS، انجام پذیرفت. نتایج بهدستآمده از مقایسه شاخص شارپ محاسبهشده برای شرکتهای مذکور و شاخص مبنا، فرضیه اصلی تحقیق را تأیید میکند. لذا ضروری است شرکتهای بیمه، عملکرد خود را از طریق افزایش بازده و کاهش ریسک بهبود دهند.
یحیی حساس یگانه؛ نادر مظلومی؛ نسیم کردستانی
چکیده
امروزه ترکیب ساختار مالکیت از منظر هویت مالکان و تمرکز مالکیت به لحاظ تأثیری که میتواند بر عملکرد داشته باشد مورد توجه محققین و مدیران شرکتها قرار گرفته است. سهامداران یک شرکت، دیدگاههای مختلف و اهداف متفاوتی را دنبال میکنند. تغییرات اخیر در صنعت بیمه و خصوصیشدن شرکتهای بیمه و ورود آن ها به بورس اوراق بهادار، تغییراتی ...
بیشتر
امروزه ترکیب ساختار مالکیت از منظر هویت مالکان و تمرکز مالکیت به لحاظ تأثیری که میتواند بر عملکرد داشته باشد مورد توجه محققین و مدیران شرکتها قرار گرفته است. سهامداران یک شرکت، دیدگاههای مختلف و اهداف متفاوتی را دنبال میکنند. تغییرات اخیر در صنعت بیمه و خصوصیشدن شرکتهای بیمه و ورود آن ها به بورس اوراق بهادار، تغییراتی در ساختار مالکیت و سهامداران این شرکتها بهوجود آورده است.قالب پژوهش مبتنی بر تئوریهای حاکمیت شرکتی از جمله تئوری نمایندگی است. مقاله حاضر به بررسی نقش سرمایهگذاران نهادی بر عملکرد مالی شرکتهای بیمه در ایران میپردازد. در این تحقیق باتوجه به محدود بودن شرکت های بیمه کل جامعه مورد بررسی قرار گرفته و این شرکت ها به دو گروه (سهام داران با مالکیت نهادی بیشتر از 50 درصد و کمتر از 50درصد) تقسیم شده و عملکرد مالی آن ها با سنجه های نرخ بازده حقوق صاحبان سهام و نرخ بازده دارایی ها و نرخ رشد سود بررسی شده است. نتیجه بدست آمده نشان می دهد که شرکت های بیمه ای که شرکتهای بیمهای که سرمایهگذاران نهادی آن ها سهم بیشتری از ساختار مالکیت را در اختیار دارند در مقایسه با شرکتهایی که این سهم کمتر است، عملکرد مالی بهتری دارند و سهم مالکیت بیشتر سرمایهگذاران نهادی در شرکتهای بیمه، میتواند منجر به اخذ تصمیمات مناسب برای شرکت و در نتیجه عملکرد بهتر شرکت شود.